نوبه کردن
معنی کلمه نوبه کردن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نوبه کردن
الگوی تقسیم و حل اغلب برای یافتن راه حل بهینه از یک مسئله استفاده میشود. ایده اصلی این است که یک مسئلهٔ معین را به دو یا چند زیرمجموعه مشابه، اما سادهتر تقسیم کنیم تا به نوبه خود آنها را حل کند و راه حلهای خود را برای حل مسئله مورد نظر تنظیم کند. مسئلههای بسیار ساده بهطور مستقیم حل میشود. به عنوان مثال، برای مرتب کردن یک لیست معین از اعداد طبیعی، آن را به دو لیست به طول n / 2 تقسیم میکنیم، هر یک را به نوبه خود مرتب میکنیم و هر دو نتیجه را بهطور مناسب در هم ادغام میکنیم تا نسخه مرتب شده لیست بهدست آید (نگاه کنید به تصویر). در این مثال لیستهای با طول یک نیاز به مرتبسازی (حل) ندارند. این روش به الگوریتم مرتبسازی ادغامی معروف است.
با به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و سیاسی شوروی و بلوک شرق، وی مجبور به آغاز یک سری اصلاحات سیاسی شد که به نوبه خود سبب تغییر شرایط در لهستان نیز شد. در اثر تشدید شرایط بد اقتصادی از ۲۵ آوریل ۱۹۸۸ تا ۲۲ اوت این سال اعتصابات سراسر لهستان را فراگرفته بود. سرکوبهای انجام شده به خصوص از جانب میلیشیای خلقی دیگر برای خاموش کردن اعتراضات کافی نبود. در ۲۶ اوت فرمانده قوای مسلح برای مذاکره با اعتصابکنندگان اعلام آمادگی نمود و ۵ روز بعد با لخ والسا دیدار کرد و روز پس از آن اعتصابات پایان یافتند. سرانجام در روز ۱۸ دسامبر ۱۹۸۸ کمیتهای شامل یکصد نفر از رهبران جنبش و با مدیریت اتحادیه همبستگی برای انجام مذاکره با سران حکومت تشکیل شد. این کمیته به بخشهای مختلف تقسیم شد تا هر بخش در زمینهای خاص درخواستها و مطالبات مردمی را مدون کنند. روز ۲۷ ژانویه ۱۹۸۹ در دیدار والسا با نمایندگان دولت، گروهی که قرار بود در مذاکرات موسوم به «میزگرد» شرکت کنند مشخص و تعیین شدند. این گروه شامل ۲۰ نفر از اتحادیه همبستگی، ۲۰ نفر از سوی حکومت، ۱۴ نفر مستقل و ۲ روحانی بود. اولین جلسه مذاکرات در ششم فوریه تشکیل شد. این مذاکرات تا پنجم آوریل به طول انجامید. بر اساس توافق طرفین اتحادیه همبستگی مجدداً حزبی قانونی قلمداد شد و اولین انتخابات نیمه آزاد در روز ۴ ژوئن ۱۹۸۹ برگزار شد. این انتخابات با پیروزی اتحادیه همبستگی به پایان رسید و راه را برای تغییرات وسیع بعدی باز نمود.
در نهایت، اگرچه «راه حل نهایی» نازیها کشتاری در میان چندین کشتار دیگر بود، اما ویژگیهایی داشت که آن را از دیگر کشتارها متمایز میکرد. برخلاف دیگر کشتارها، [هولوکاست] محدود به زمان یا مکان ویژه ای نبود؛ هدفش نه مسئله ای محلی و منطقه ای، که دشمنی جهانی بود که در نظرشان در سراسر جهان ریشه دوانده بود. این طرح اما بخشی از نقشه ای بسیار بزرگتر برای مرتبسازی دوبارهٔ نژادی و زیربناسازی شامل کشتار دستهجمعی در مقیاسی فرای تصور بود، اگرچه، در ابتدا هدف پاک کردن بخش مشخصی از جهان – اروپای شرقی – را داشت تا بتواند زمینه را برای برخود بیشتر با یهودیان و آنانی که نازیها عروسکهای خیمهشببازی ایشان متصور بودند آماده کند. [هولوکاست] توسط ایدئولوگهایی شکل گرفت که تاریخ جهان را با دیده نژادی مینگریستند. این رویداد به نوبه خود با روشهای صنعتی جلو برده شد. اینها آن چیزهایی هستند که هولوکاست را یکتا میکنند.
ارتش روسیه سعی کرد با ساختن یک سری قلعهها حاکمیت خود را تثبیت کند، اما این قلعهها به نوبه خود به اهداف جدید یورشها تبدیل شدند و در واقع مردمان کوهستان چندین بار قلعهها را فتح کردند. در سال ۱۸۱۶، درگیری روسیه با چرکسها سبب شد تا فرماندهان نظامی مانند ژنرال آلکسی یرمولوف به این نتیجه برسند که برای محافظت از مرزها «کشتار» موثرتر از ساخت قلعه است زیرا «در نگاه آسیاییها اعتدال نشانه ضعف است». در دوران یرمولوف، ارتش روسیه شروع به استفاده از استراتژی قصاص نامتناسب یورشها کرد. با هدف تحکیم ثبات و اقتدار در کل قفقاز، سربازان روسی یورشها را با ویران کردن روستاهایی که تصور میکردند جنگجویان در آن پنهان شدهاند، و همچنین قتل، آدمربایی و اعدام کل خانواده تلافی میکردند. از آنجا که مقاومت و تأمین غذا متکی به روستاییان دلسوز بود، ارتش روسیه همچنین بهطور منظم محصولات کشاورزی و دامها را از بین میبرد و غیرنظامیان چرکس را میکشت. چرکسها این فشارها را با ایجاد فدراسیون قبیله ای که شامل همه قبایل منطقه بود پاسخ دادند.