نوبت نشست
جملاتی از کاربرد کلمه نوبت نشست
مرگ بکر باعث درگیری طولانی مدت بر سر جانشینی شد. بکر در بستر مرگ اظهار داشت که هر یک از پسران بسیار او باید به نوبت حکومت کنند. هنگامی که بر تخت سلطنت نشست، هر یک از پسران او امیدوار بودند که پسر خود را وارث کنند، که منجر به یک جنگ داخلی متناوب شد که تا سال ۱۷۸۵/۱۷۸۶ ( ه.ق. ۱۲۰۰) ادامه یافت. به دلیل این اختلافات داخلی، دارفور از اهمیت خود کاسته شد و درگیر جنگ با پادشاهی فنج و سلطنت ودای شد.
رسم باطل زود برخیزد چو رأی پادشاه نوبت حق پنج فرمود و به سلطانی نشست
روزى كه نوبت من بود تا رسول خدا (ص ) در خانه من باشد، حسين هم ، كه تازه به راه افتاده بود، نزد من بود. سرم به كارى گرم شد و از حسين غافل ماندم كه او هم خودش را به اتاق پيغمبر رسانيد و به آنجا داخل شد. شتاب كردم تا جلوى او را بگيرم كه پيغمبر فرمود: مانع او نشو... تا آنجا كه مى گويد: پس پيغمبر به نماز برخاست و در حالت قيام ، حسين را در آغوش مى گرفت و چون به ركوع مى رفت يا مى نشست ، او را بر زمين مى نهاد. و آنگاه كه نمازش به پايان رسيد، بنشست و بگريست و دستهايش را به دعا برداشت و من در پايان نمازش از او پرسيدم : اى پيامبر خدا! من امروز از تو رفتارى بى سابقه ديدم ! فرمود: جبرئيل بر من وارد شد و گفت : امت من اين فرزندم را خواهند كشت ! و من گفتم : خاك گورش را به من بنما. و او هم خاك سرخرنگى را برايم آورد. (35)