نوبت سالار

معنی کلمه نوبت سالار در لغت نامه دهخدا

نوبت سالار. [ ن َ / نُو ب َ ] ( اِ مرکب ) سالار نوبت. سرکرده نوبتیان. رجوع به نوبتی شود : و کشتن آن کسان که با وی یار شده بودند به کشتن عم وی شمس الدین علی بن مسعود چون نوبت سالار طاهربن ابی الاسد. ( تاریخ سیستان ).

معنی کلمه نوبت سالار در فرهنگ فارسی

سالار نوبت ٠ سر کرد. نوبتیان ٠ در اصطلاح کارخانه ها : کارگری که پس از چند ساعت کار چند ساعت تعطیل دارد و ازین رو کار او گاهی به اول روز و گاهی از نیمه به بعد و گاهی اول شب و گاهی از نیمه به بعد است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نوبت سالار

در سال ۱۲۶۵ قمری حسنعلی‌خان جهت سرکوبی شورش حسن‌خان سالار راهی خراسان شد و توانست موفقیتی به دست آورد، اندکی بعد از شورش سالار در سال ۱۲۶۶ ق حسنعلی‌خان به خواسته امیرکبیر مأمور سرکوبی ملا محمدعلی زنجانی، از پیروان باب در زنجان شد و به مناسبت موفقیت در این مأموریت به مقام جنرال آجودانی شاه رسید.یکی از وقایع مهم دوران سلطنت ناصرالدین شاه شورش، شیخ عبیدالله شمزینی و حمزه آقا منگور در مناطق آذربایجان و ساوجبلاغ، در سال ۱۲۹۷ قمری بود که دولت مرکزی به کرات، به دفع آن‌ها اقدام کرد اما نتیجه‌ای در برنداشت، نهایتاً دولت مرکزی تصمیم گرفت این بار نیز از حسنعلی‌خان در دفع این شورش استفاده کند و حسنعلی‌خان هم در مقام وزیر فوائد عامه این مأموریت را پذیرفت و در چندین نوبت پیروز شد، تا اینکه در سال ۱۲۹۸ قمری با اقداماتی حساب شده توانست حمزه آقامنگور، رهبر شورشیان را مغلوب کند و سبب دفع شورش در آن منطقه گردید.قتل حمزه آقا مورد اعتراض دولت روسیه واقع شد و حسنعلی‌خان مشروحه‌ای در جواب آن‌ها به علاءالدوله نوشت.
چو سالار نوبت بیامد بدر بشبگیر بستند گردان کمر
به سالار نوبت بفرمود شاه که هر کس که آید بدین بارگاه