نو اورد

معنی کلمه نو اورد در لغت نامه دهخدا

( نوآورد ) نوآورد. [ ن َ / نُو آ وَ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بدعت. بدع. ( مهذب الاسماء ). اختراع. ایجاد. احداث. || ( ن مف مرکب ) هر چیز تازه و نو. نوآورده.بدیع. تازه. رجوع به نوآورده شود. || هر چیز که به تازگی اشتهار یافته باشد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نو اورد در فرهنگ فارسی

( نو آورد ) بدعت . بدع . اختراع . ایجاد . احداث . یا هر چیز تازه و نو . نو آورده . بدیع . تازه . یا هر چیز که بتازگی اشتهار یافته باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه نو اورد

چنانکه سال نو آورد مر ترا نزهت خجسته بادت امسال سر بسر کیهان
نوبهار آمد و نوروز نو آورد نشاط ز مهی چون بت نوشاد می سرخ ستان
چو قاصد نامه پیش خسرو آورد به خسرو مژدهٔ عمر نو آورد
ترجمهٔ تراژدی‌های یونان از نوجوانی و دههٔ ۱۳۴۰ که ترجمه‌های قبلی‌شان، مخصوصاً ترجمه‌های شاهرخ مسکوب را خوانده بود در ذهنش بود و از آرزوهایش. کوثری ترجمهٔ مسکوب از برخی نمایش‌نامه‌های سوفوکلس را گشایندهٔ جهانی تازه و غریب و مقدمه‌اش بر آن را تحلیلگر تراژدی مقابل خود می‌داند. در دههٔ ۱۳۵۰ که زبان انگلیسی‌اش خوب شده بود اغلب تراژدی‌های یونانی را به انگلیسی خواند. او معتقد است سَر وقت سراغ ترجمه‌شان رفته‌است. مخصوصاً که به دنبال پیامدهای انتخابات ریاست‌جمهوری دهم ایران، با افزایش فشار و سانسور نشر و مجوزنگرفتن ترجمه‌هایش از رمان‌ها، تا ۱۳۹۲ رو به ترجمهٔ ماهانهٔ مقالات برای مجلاتی نظیر بخارا و نگاه نو آورد و ترجمهٔ تراژدی‌های یونانی و استقبال مخاطبان از ترجمه‌اش از نمایش‌نامه‌های آیسخولوس (۱۳۹۰) او را به ادامهٔ این کار مشتاق کرد.
کهنه را از لوح ما بسترد و رفت برگ و ساز عصر نو آورد و رفت
تا خاک آستان نو آورد در نظر چشم کمال آرزوی توتیا نکرد
فرمانروایان همهٔ خاندان‌های سلطنتی پس از مرگ به خاک سپرده می‌شدند، اما کوروش، که رویه‌ای نو آورد، در آیین رایج اقدامی موافق و جدی انجام داد؛ او مقبرهٔ خود را به نحوی ساخت که هیچ گونه آلودگی نتواند از بدن مومیایی شدهٔ او به موجودات پاک برسد.
باد به گلزار زانک بوی نو آورد شاخ گل تازه را همیشه شکست است
به‌آفرید یک ایرانی خراسانی بود که در زمان ابومسلم خراسانی (در سده یکم و دوم هجری) آیینی نو آورد و جنبش به‌آفریدان را پدیدآورد.
چو کیخسرو آگاه شد ز این سخن که کار نو آورد مرد کهن