نهشت تر

معنی کلمه نهشت تر در فرهنگستان زبان و ادب

{wet deposition} [علوم جَوّ] زدوده شدن گازها یا ذرات جوّ ازطریق قرار گرفتن آنها در هواآب ها و رسیدن با بارش به سطح زمین

جملاتی از کاربرد کلمه نهشت تر

نهشت در جگر روزگار، عشق تو آب حرارت دل این شیر را تماشا کن
به من سایه افکند مرغ بهشت ز آزار و کوریم نامی نهشت
پیش کردم سر که بستانم ز حوری بوسه ای دست کردم پیش تا در گردنش آرم نهشت
نهشت غمزه اسلام دشمنت که دو روز محبت تو کنم جمع با مسلمانی
ناشکفته گلی نهشتی تو از شگفتی مگر بهشتی تو؟
سوی مرزدارانش نامه نوشت که ما را خداوند یافه نهشت
تا نبردم صد شکاف از دست، گریبانم نهشت وای اگر بودی به دست غم گریبانی درست
آن غضب ناپسند باشد و زشت که چو کردی مجال عذر نهشت
به من قطره‌ای آبرو چون نهشت ز آتش برآورد و با گل سرشت
نهشت در سر ما مغز، پوچ گوییها فنای خرمن هستی ز باد دستی ماست