نمک شناس. [ ن َ م َ ش ِ ] ( نف مرکب ) آنکه حق نمک بشناسد. مقابل حق نمک ناشناس. ( آنندراج ). باوفا. وفادار. سپاس گزار. ( ناظم الاطباء ). کسی که حق نان و نمکی که خورده ادا کند. حق شناس. ( فرهنگ فارسی معین ). - امثال : سگ نمک شناس به از آدمی ناسپاس .
معنی کلمه نمک شناس در فرهنگ معین
( ~. ش ) (ص فا. ) سپاس گزار، وفادار.
معنی کلمه نمک شناس در فرهنگ عمید
۱. کسی که قدر نان ونمکی را که از دیگران خورده بداند. ۲. وفادار. ۳. سپاسگزار.
معنی کلمه نمک شناس در ویکی واژه
سپاس گزار، وفادار.
جملاتی از کاربرد کلمه نمک شناس
زمین شناسان مشهور دنیا کویر مرکزی ایران را با نام کویر بزرگ یا کویر نمک میشناسند، و علت این نامگذاری چیزی نیست جز وسعت این چاله کویری و وسعت باتلاقهای نمکی آن.