نمودار هم فراکشندی
جملاتی از کاربرد کلمه نمودار هم فراکشندی
به عنوان مثالی دیگر، درون تصویر نمودار همریختی
از نظر ماشِرِی اثر ادبی نه با آنچه میگوید بلکه با آنچه نمیگوید با ایدئولوژی مربوط میشود. در این سکوتها و غیبتهای متن است که میتوان حضور ایدئولوژی را حس کرد. این کار منتقد است که این سکوتها را وادار به سخن گفتن کند. از آن جا که متن دربردارندهٔ این درنگها و سکوتهاست همیشه ناکامل است و نمودار همستیزی و تناقض معنیهاست و اهمیت اثر هنری بیشتر در تفاوت این معنیهاست تا یگانگی میان آنها و از همین رو اثر هنری همواره بیمرکز است. «پراکنده»، «متفرق»، «متنوع»، «نامنتظم»: اینها صفاتی است که ماشری برای بیان یک اثر به کار میبرد. منظور ماشِرِی از ناکامل بودن اثر این نیست که قطعهای کم دارد و منتقد میتواند آن را بیابد و پر کند. برعکس، هنرمند اثرش را کامل آفریده اما این ایدئولوژی است که در ناگفتههایی در آن اثر خود را پنهان کرده. وظیفهٔ منتقد این است که نشان دهد چگونه این تضاد را رابطهٔ اثر با ایدئولوژی پدیدمیآورد.
واقعيت امر نيز همين نكته را تاءييد مى كند؛ زيرا غالبا حالاتى كه در عالم خواب براىانسان اتفاق مى افتد نمودار همان حالتى است كه در عالم بيدارى بر دلش چيره گشته است ، و آنچه كه انسان در عالم رؤ يا مشاهده مى كند به ندرت با آنچه كه در عالم بيدارى بر قلب آدمى مى گذرد متفاوت مى باشد.
از این رو دادهها باید بر اساس نمودار جمعآوری گردند تا به موجب آن مصرف خط پایه را به صورت کلی تعریف نماییم. میزان مصرف در پلات پراکندگی در برابر هرگونه تولیدات یا دیگر متغیرهای شناسایی شده در قبل طراحی و ترسیم شده است و از طرفی بهترین خط پایه را مورد شناسایی قرار دادهایم. این نمودار همان تصویری از میانگین کارایی انرژی در تجارت و انتقال اطلاعات بیشتر میباشد.
منم اسرار ایشان از نمودار همی گویم حقیقت بر سر دار