نم زدن. [ ن َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) افشاندن آب کم بر چیزی. ( یادداشت مؤلف ). رطوبت دادن و مرطوب کردن چیزی را. آبی اندک بر چیزی افشاندن : نم زدن تنباکو را، نم زدن لباس را پیش از اتو کشیدن : چو شد ز نم زدن ابرهای فاخته گون درخت باغ چو طاووس جلوگی خرم.سوزنی.هرکه در عاشقی قدم نزده ست بر دل از خون دیده نم نزده ست.خاقانی.|| در تداول ، چشمش نم نزد؛ مطلقاً گریه نکرد. هیچ اشک در چشمش نیامد. اصلاً متأثر نشد.
معنی کلمه نم زدن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) رطوبت اندک رسانیدن : پیش از اتو کردن لباس را باید نم زد .
جملاتی از کاربرد کلمه نم زدن
در زمان جدایی دو نابجایی جزئی از یکدیگر، آن ها دیگر توانایی عبور از موانع را ندارند. همانطور که اتمسفر کترل نیرویی را در برابر حرکت نابجایی ایجاد میکند، اثر سوزوکی در گسل انباشتگی منجر به افزایش تنشها برای بازترکیب قطعات جزئی میشود که منجر به افزایش دشواری در دور زدن موانعی از جمله رسوبات یا ذرات میشود که منجر به قویتر شدن میشود.
چگونه نامه نویسم بخدمت تو که من ز بیم مدعیان دم زدن نمی آرم
با ادای سوگند فوری راجاپاکسا و وفاداران راجاپاکسا، به دو شبکه تلویزیونی دولتی هجوم آورده و کتک زدن و شلیک گلوله مبادرت کردند؛ و با فشار به وفاداران دولت پخش زنده تلویزیونی را قطع کردند. اتحادیههای کارگری مرتبط با حزب راجاپاکسا مانع از دستیابی به وزرای حزب ملی متحد شدند.
او در پاسخ گفت : اين كه هر روز زيد عمر را مى زند از اين رو است كهعمرو يك جنايتى كرده كه سزايش بالاتر از زدن است ، زيرا او هجوم آورده به نامسروزم داود پاشا تا يكى از دو واو نام سرورم را بدزدد.
به یکی چشم زدن نور بصر می کند از همه افلاک گذر
که نتوان دم زدن ساقی حکیمست دهد گر زهر اگر تریاق مینوش
گفتی که جان بخشم تو را نی نی بگو بکشم تو را تا زندهای باشم تو را چون شمع در گردن زدن
رفتم که به پیر دیرهم یاد دهم آئین بت و طریق ناقوس زدن