نظام داشتن

معنی کلمه نظام داشتن در لغت نامه دهخدا

نظام داشتن. [ ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) سامان داشتن. مرتب بودن. آراسته و به آیین بودن. استوار بودن :
اگر در سخن این جا که هست در بندم
هنوز نظم ندارد نظام و شعر شعار.سعدی.سررشته جان به جام بگذار
کین رشته از او نظام دارد.حافظ ( از آنندراج ).

معنی کلمه نظام داشتن در فرهنگ فارسی

سامان داشتن ٠ مرتب بودن ٠ آراسته و بایین بودن ٠ استوار بودن ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نظام داشتن

مسوول وبلاگ ایرنای ما پس از ۱۳ بار فیلتر شدن این وبلاگ و احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در بهمن ماه ۸۸، در مرداد ماه ۸۹، بازداشت شد. او ۹ ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین بازداشت بود و مجموعاً ۴ سال را به اتهام شرکت در اعتراضات و تبلیغ علیه نظام در زندان سپری کرد. سیامک قادری با داشتن ۲۰ سال سابقه کاری در خبرگزاری جمهوری اسلامی بلافاصله بعد از بازداشت، به شکلی غیرقانونی برکنار شد.
عصر روز جمعه جمعی از مردم تهران مقابل دفتر سازمان ملل تجمع کرده و شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «ای رهبر آزاده آماده ایم آماده»، «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده» سر دادند. در این تجمع مردم خواستار واکنش قاطع نهادهای نظامی در مقابل این اقدام آمریکا شدند. همچنین در ساعات پایانی روز جمعه ۱۳ دی شماری از دانشجویان دانشگاه‌های تهران در محکومیت حمله آمریکا مقابل دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران تجمع کرده و با دردست داشتن پلاکاردهایی شعارهای ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی سر دادند. مردم مشهد نیز جمعه شب با تجمع در میدان فلسطین و مقابل کنسولگری عراق در مشهد، شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر دادند.
حضرت على (ع ) سبب از هم گسيختگى و فروپاشى نظام حكومت را، تباه ساختنمسائل اصلى ، پرداختن به مسائل فرعى ، مقدم داشتن افراد فرومايه و دورى جستن ازخردمندان معرفى مى كند. (216)