معنی کلمه نظام السلطنه مافی حسین قلی در دانشنامه اسلامی
نظام السلطنه مافی که در دوران قاجار دارای منصب و مقامی بود، بارها در ایلات و ولایات ایران به حکم رانی دست یافت. هنگامی که حسام السلطنه والی فارس شد (1274)، حسین قلی خان را به حکم رانی در بوشهر فرستاد و هنگامی که والی خراسان شد (1278)، او را نیز همراه خود بدان جا برد. حسین قلی سپس همراه حسام السلطنه به تهران بازگشت و از آن جا به حکم رانی در اصفهان فرمان یافت.
هنگامی که اداره گیلان و یزد به یحیی خان معتمدالملک سپرده شد (1291)، وی به حکومت بر یزد مأمور و در این مأموریت به «سعدالملک» ملقب شد. وی یک سال در این جایگاه بود و برادر خود را به جای خویش منصوب کرد و به تهران بازگشت و همراه یحیی خان معتمدالملک به فارس رفت و حکومت لارستان را پذیرفت و بعدها حاکم بوشهر و دشتی و دشتستان شد. هنگامی که یحیی خان معتمدالملک را از حکومت فارس برکنار کردند، همراه او به تهران آمد و بعدها به فرمان امین السلطان به حکومت زنجان منصوب شد. او همچنین در سفر ناصرالدین شاه به قم (1305)، از همراهان شاه بود و در این سفر به «نظام السلطنه» ملقب و به حکومت خوزستان و چهارمحال بختیاری منصوب شد و تا سه سال در این جایگاه ماند و پس از مشروطه در هیئت های (کابینه های) گوناگونی شرکت کرد و در نخستین کابینه به وزارت تجارت و عدلیه رسید.
پس از اخراج ناصرالملک از ایران، محمدعلی شاه با بی اعتنایی و بدون مشورت با وکلای مجلس تصمیم گرفت، کسی را از رجال سال خورده و با تجربه به نخست وزیری برگزیند تا شاید مشکلات کشور را حل کند. از این رو، حسین قلی خان نظام السلطنه هشتاد ساله را که به درستی رأی و حسن تدبیر و کاردانی آوازه داشت، در آن جایگاه نشاند و او را «رئیس الوزا» خواند و در گزینش وزیران آزاد گذارد.
نخستین کار نظام السلطنه، اطمینان یافتن از مشروطه خواهی شاه بود. از این رو، وی را را ملزم کرد که پشت قرآنی را مهر و امضا کرد و به تجدید مشروطه و حکومت قانون سوگند بخورد تا او بتواند از تحریکات نمایندگان تندرو جلوگیری کند، اما نمایندگان مجلس نیز برای سازش با او، پنج شرط گذاردند: عزل سعدالدوله؛ مجازات افراد بدخواه؛ تخصیص دویست سرباز برای مجلس؛تلفیق تیپ قزاق و گارد شخصی شاه زیر نظر وزارت جنگ؛ اشتغال امیر بهادر فقط در گارد شاه و دخالت نکردن او در امور دیگر.
نظام السلطنه عشق فراوانی به کار داشت، اما اندک اندک در سال ها خدمت رسانی دیوانی به شماری از رجال، به اوضاع کشور بدبین شد و اوضاع را به سختی نقد می کرد و از انتقادات خود به ویژه تا آغاز انقلاب مشروطیت دست بر نداشت. او همچنین برای آبادسازی شهرها و نشر آثار فرهنگی و تاریخی بسیار تلاش می کرد و از ملاکان و سرمایه داران بزرگ ایران به شمار می آمد. اوایل 1287ش، روی دادهای تازه ای رخ داد و شکاف میان شاه و مشروطه خواهان بیشتر شد و نظام السلطنه در برابر این حوادث تاب نیاورد و از نخست وزیری استعفا کرد و اداره اوضاع آشفته کشور را به شاه سپرد. حسینقلی فرزندان بسیار داشت که همه آنان جز تنها پسرش حسین، در کودکی درگذشتند. حسین نیز در جوانی مرد و او بر اثر مرگ ناگهانی تنها فرزند جوانش، در دوران نخست وزیری ایستادگی روحی اش را از دست داد و از این رو، بیش از چهار ماه زنده نماند و درگذشت و در آرامگاهی در همسایگی امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد.