[ویکی فقه] نسخ مفاد آیه ناسخ حکم پیشین، با آیه سوم را نسخ ناسخ گویند. «نسخ ناسخ» هنگامی است که آیه ناسخ، با آیه دیگری نسخ شود؛ مانند:(لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ) که به عقیده بعضی، به آیه ۵ سوره توبه :(... فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ...) و سپس همین آیه ناسخ با آیه ۲۹ سوره توبه (... حَتَّی یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ) نسخ شده است؛ به عبارت دیگر، یک آیه هم ناسخ است و هم منسوخ ، به دو اعتبار.
جملاتی از کاربرد کلمه نسخ ناسخ
سؤال ديگرى مطرح مى شود كه منظور از (او مثلها) چيست ؟ اگر حكمى همانند حكم گذشته باشد كه تغيير اولى بيهوده به نظر ميرسد، چه لزومى دارد چيزى را نسخ كنندو همانندش را جانشين آن سازند؟ بايد ناسخ از منسوخ بهتر باشد تا نسخ قابل قبول گردد.
تصديق رساله خدا يا رسول او نسبت به كتاب بنى اسرائيل به معناى فى الجملة است ، نه بالجمله ، يعنى راجع به اصل كتاب به نحو ايجاب كلى و بالجملة است ؛ زيرا پيام قرآن اين است كه تورات اصيل و نيز انجيل غير مُحَرّفْ حق است و همه آن از طرف خداوند آمده و همگى وحى الهى ست . اما راجع به حجّيت كنونى و لزوم عمل فعلى به آن به نحو ايجاب جزئى و فى الجملة است ؛ زيرا بخشى از احكام فقهى و فرعى آن كه به عنوان شريعت و منهاج است نه به عنوان اصول اعتقادى و پايه هاى اخلاقى و مايه هاى عميق حقوقى ، منسوخ شده است ؛ پس قرآن و همچنين رسول اكرم صلى الله عليه و آله نبوت موسى و عيسى سلام الله عليها و نزول تورات انجيل و صحّت دعوت وپيام آنها را ناسخ اصول كلى اسلام تصديق دارد؛ هرچند ناسخ برخى از فروع فقهى آن است و پيام نسخ و بازگشت آن در كلام خداوند به تخصيص ازمانى است .