نسبت پذیر

معنی کلمه نسبت پذیر در لغت نامه دهخدا

نسبت پذیر. [ ن ِ ب َ پ َ ] ( نف مرکب ) قبول نسبت کننده. تعلق پذیر. مربوط. متعلق :
همه بود را هست اوناگزیر
به بودِ کس او نیست نسبت پذیر.نظامی.

جملاتی از کاربرد کلمه نسبت پذیر

فرض کنید برنامه ای می‌خواهد یکی از ۱۲ نشانه سنتی طالع بینی غربی را ذخیره کند. یک علامت واحد را می‌توان در ۴ بیت ذخیره کرد. اگر یک علامت در حداقل واحد آدرس پذیر خود ذخیره شود، اگر از آدرس دهی بایت استفاده شود ۴ بیت استفاده نخواهد شد و ۵۰٪ بازده خواهیم داشت، در حالی که در آدرس دهی کلمه ۳۲ بیتی ۲۸ بیت استفاده نخواهد شد و ۱۲٫۵٪ بازده خواهیم داشت. اگر یک علامت در مینیمم واحد آدرس پذیر MAU با داده‌های دیگر «بسته‌بندی» شود، آنگاه ممکن است هزینه خواندن و نوشتن در حافظه به نسبت افزایش یابد. برای مثال، برای نوشتن یک علامت جدید در MAU که دادهٔ دیگری نیز در آن بسته‌بندی شده، رایانه ابتدا باید مقدار فعلی داخل MAU را خوانده و تنها بیت‌های مناسب را بازنویسی کند و در نهایت مقدار جدید را مجدداً ذخیره کند. در صورتی که برنامه نیاز داشته باشد تا به نخ (thread)های مختلف اجازه دهد تا داده‌های دیگر داخل MAU را به‌طور همزمان تغییر دهد این عملیات بسیار هزینه برخواهد بود.