[ویکی فقه] به آیات و سوره های نازل شده بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم و برخی دیگر از پیامبران پیشین نزول عام گفته می شود. گفته شده محتوای بعضی از آیات و سوره ها مانند سوره اعلی ، علاوه بر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم بر بعضی از پیامبران پیش از آن حضرت نیز نازل شده اند. مثال حاکم از ابن عباس نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم هنگام نزول سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْاَعْلَی» فرمودند: همه آن در مصحف ابراهیم و موسی ذکر شده است. عناوین مرتبط ...
جملاتی از کاربرد کلمه نزول عام
اهل كتاب از آن جهت كه به مبداء نزول وحى ، يعنى خداى سبحان معتقد بودند و نيز بهاصل وحى و نبوت ايمان عام داشتند، امر وارد در آيه مورد بحث فقط در محدوده رسالتخاص متوجه آنان است ؛ يعنى آنان ماءمور شدند كه به حق بودن قرآن معتقد باشند. امااعتقاد به رسول اكرم صلى الله عليه و آله گرچه لازم ايمان به حق بودن قرآن است ونيز گرچه لزوم اعتقاد به آن حضرت در برخى آيات ديگر مطرح شده است ، ولى درمحل بحث كنونى به آن اشاره نشد. از اين رو ارجاع ضمير دراءول كافر به به رسول اكرم صلى الله عليه و آله منافى با سياق است ؛ چنانكهارجاع آن به ما معكم رچه بعيد نيست بلكه از جهت قرب و انسجام لفظى مساعد است ، ليكنبا اصل وحدت ، سياق هماهنگ نيست . از اين رو طبرى ضميرى را به خصوص ما اءنزلتارجاع مى دهد و رجوع آن را به هر كدام از دو مرجع ياد شده بعيد مى داند.(152)
و ما بزودى در بحث روايتى آينده خود بى شتر آن روايات رانقل خواهيم كرد (ان شاء الله تعالى ) و اگر صحيح باشد از اين همه رواياتى كهدرباره شاءن نزول اين دو آيه وارد شده چشم پوشى شود و اين همه ادله ماءثوره ناديدهگرفته شود بايد بطور كلى از تفسير قرآن چشم پوشيد، چون وقتى به اينهمهروايات اطمينان پيدا نكنيم ، چگونه مى توانيم به يك يا دو روايتى كه در تف سير يكيك آيات وارد شده است وثوق و اطمينان پيدا كنيم ، پس با اين همه وجوهى كه ذكر شدديگر جائى براى اين حرف نمى ماند كه بگوييم مضمون اين دو آيه عام وشامل همه مؤ منين و ولايت بعضى نسبت به بعض ديگر است .
آيه اولى تفريع و استخراج از آخرين خطاب عام (يا بنى آدم ) است ، نظير تفريعاتىكه پس از هر كدام از خطابهاى عام قبلى ذكر شد. و آيات بعدى همه راجع به پيامدهاىدروغ بستن به خدا و عواقب وخيم تكذيب آيات او و همچنين بيان آثارى است كه بر ايمانبه خدا و عمل صالح مترتب مى شود، الا دو آيه آخر كه در آن دو بهاول كلام برگشت شده و با ذكر مساءله نزول كتاب ، حجت را بر آنان تمام كرده است .
پس اينكه كلمه (سبيل ) را بكار برد كنايه است از اينكه آنها از آسيب ديدن ايمنند،مثل اينكه در يك بست محكم و دژى مستحكم قرار گرفته اند كه كسى راه به آنجا ندارد، ونمى تواند صدمه اى به ايشان برساند، و اين جمله بحسب معنى عام است هر چند از نظرتطبيق ، مخصوص طوائف معاصر با نزول آيه و عذرخواهان از اعراب آن روز است .