نزدیک رفتن

معنی کلمه نزدیک رفتن در لغت نامه دهخدا

نزدیک رفتن. [ ن َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) پیش رفتن. جلو رفتن. جلو آمدن. رجوع به نزدیک شود.

معنی کلمه نزدیک رفتن در فرهنگ فارسی

پیش رفتن جلو رفتن جلو آمدن .

جملاتی از کاربرد کلمه نزدیک رفتن

کیم جی سوک نایب رئیس و برنامه‌ریز اجرایی جشنواره فیلم بوسان کره جنوبی در حالی که برای حضور در جشنواره کن ۲۰۱۷ به فرانسه سفر کرده بود در سن ۵۷ سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت. منابع نزدیک به جشنواره کن اعلام کرده‌اند که «کیم جی سوک» روز پنج شنبه به دلیل احساس درد در ناحیه قفسه سینه ترجیح می‌دهد به جای همراهی همکارانش و رفتن به جشنواره در آپارتمان اشتراکی در کن بماند. زمانی که همکاران او به آپارتمان بازمی‌گردند با بدن بی‌جان او مواجه می‌شوند.
بعد از رفتن میهمان‌ها و خلوت‌شدن خانهٔ عروس، پدر داماد که مَحرمِ عروس است دست داماد را می‌گیرد و به حجله می‌برد و عروس و داماد را دست‌به‌دست هم می‌دهد و با مبارک باد گفتن از در بیرون می‌رود. با ورود عروس و داماد به اتاق حجله، شب زفاف رسماً آغاز می‌شود. از قرن سیزدهم و تا پنجاه‌سال گذشته در تهران و بسیاری از شهرهای ایران، رسم بر این بود که عروس و داماد تا سه روز، در اتاق تنها باشند و فقط برای حوائج ضروری از اتاق خارج شوند. رفع پرده بکارت عروس توسط داماد در این شب اتفاق می‌افتاد. در گذشته اگر داماد نمی‌توانست در این شب موفق به رفع پرده بکارت دختر شود، اقوام عروس و حتی خود داماد، اصطلاحاً او را پشت درمانده می‌خواندند و سرزنشش می‌کردند. در شکل سنتی این رسم، یکی از کسان عروس، موظف بود در شب زفاف نزدیک حجله بماند و پس از نزدیکی مدرک بکارت که دستمالی خونی بود را جمع‌آوری و به برخی زنان، همچون مادر داماد نشان دهد.
زمین‌لرزهٔ هان‌شین علاوه بر تخریب خط‌های برق، آب، گاز و تلفن شهری، دو شاه‌راه اصلی شهر کوبه و بخش‌هایی از شبکهٔ راه‌آهن و ترابری زیرزمینی (مترو)، فرودگاه و بندر این شهر را نیز از بین برد. با ازبین رفتن پل‌های بزرگ شهر، ترابری در منطقهٔ زلزله زده، فلج و عملیات کمک رسانی به ویژه در ساعت‌های نخستین پس از زلزله کاملاً ناممکن شده بود. همچنین در اثر شکسته شدن خط‌های گاز شهری، آتش‌سوزی گسترده‌ای به ویژه در سوی غربی کوبه رخ داد و نزدیک به ۷هزار ساختمان به‌طور کلی در آتش سوخت.
برآ از خویش و در گلزار مقصد کامرانی کن ز خود رفتن به سالک می‌کند نزدیک منزل را