نثر و شرح مثنوی

معنی کلمه نثر و شرح مثنوی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نثر و شرح مثنوی (نثری). «نثر و شرح مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی (نثری)»، از آثار نویسنده معاصر ایرانی،موسی نثری (۱۲۶۰- ۱۳۳۲ ش) است که ابیات مثنوی مولوی را از آغاز تا انجام به نثر رسا و شیوای فارسی تبدیل کرده و در شش جلد منتشر ساخته است. در حقیقت این اثر، شرح مثنوی مولوی نیست و توضیحی در باره مطالب مولوی به آن نیفزوده، بلکه فقط برگردان و تبدیل شعر به نثر است.
نویسنده که سخت شیفته مولوی بوده، اعتقادی مبالغه آمیز و شگفت آور داشته و بر آن بوده که بعد از قرآن و روایات اهل بیت علیه السّلام ، تاکنون در موضوع اخلاق بشری و کمال انسانی کتابی مفیدتر از مثنوی مولوی به عالم بشریت عرضه نشده است. او در اظهار نظری سرشار از اغراق و غلو، افزوده است که این کتاب نه تنها بر آثار تمام حکما و شعرا و علمای تربیت و اخلاق ترجیح دارد، بلکه اگر بهترین کتاب هایی را که سایرین از هر قوم و ملتی در هر قرن و زمانی نوشته اند، در نظر گرفته، با مثنوی مولوی مقایسه نماییم، خواهیم دید که فرق آنها با این کتاب از زمین تا آسمان است. مولوی در این کتاب بی مانند با بیانی شیرین و منطقی دل چسب در ضمن افسانه ها و قصه های متعدد، نکات و دقایقی از اخلاق عمومی و معارف عالیه الهی گنجانیده است که نظیر آن را در هیچ کتاب اخلاقی و تربیتی و روان شناسی نمی توان پیدا کرد. این کتاب شاهکاری است که قریحه بشریت برای اصلاح و تعدیل اخلاق و ایجاد کمال نوع بشر به وجود آورده و روح و جسم، دین و دنیا و عواطف روحانی و تمایلات جسمانی را در خوانندگان تواما رشد و نمو داده و از افراط و تفریط جلوگیری می کند و همین نظریه است که نگارنده را وادار نموده که اشعار این کتاب بی نظیر را به نثر ساده بنگارد به نظر نویسنده، مولانا برای بیان مطالب عالیه عرفانی و اخلاقی در مثنوی خود، منتهای استادی و فصاحت را به کار برده و مطالبی را که حتی لغتی برای بیان آنها در میان مردم وجود نداشته، با مثال و مثل و حکایت به طوری بیان کرده است که برای مردم عادی قابل فهم شده، ولی چون در زمان مولانا لغات و اصطلاحاتی از زبان فارسی و ترکی در زبان فارسی آن زمان مصطلح و رایج بوده که اکنون متداول نیست و به علاوه شعر و ضرورت شعری هم باعث اختصار و تقدیم و تاخیرهایی شده که فهمیدن مقصود مولوی برای اهل این زمان تا اندازه ای مشکل است؛ بنابراین، مؤلف این اثر بر آن شده که اشعار مثنوی را به نثر ساده رایج در این عصر برگرداند به طوری که هیچ لغت غیر مانوس و جمله مبهم در آن نباشد تا اهل این زمان بتوانند استفاده بیشتری از مطالب آن بکنند.
ساختار کتاب
نویسنده، برگردان اشعار مثنوی مولوی به نثر فارسی روان را در شش دفتر می آورد و به ترتیب در تاریخ های آتی در تهران به پایان برده است: ۱. دفتر اول، ۱۱اردیبهشت ۱۳۲۶ ش. ۲. دفتر دوم، ۱۶دی ۱۳۲۶ ش. ۳. دفتر سوم، ۱۸خرداد ۱۳۲۷ ش. ۴. دفتر چهارم، ۱۶آذر ۱۳۲۷ ش. ۵. دفتر پنجم، ۲۰فروردین ۱۳۲۸ ش. دفتر ششم، ۱۸اسفند ۱۳۳۰ ش. همچنین نویسنده در موارد لازم، نام و نشان آیات و روایات مورد نظر مولوی را در پاورقی تعیین و عبارات عربی را به زبان فارسی ترجمه کرده است. مؤلف در موارد نادری پاورقی توضیحی مختصر برای برخی از مطالب مثنوی نوشته است.
کشف و شهود در مثنوی
نویسنده بر این اعتقاد است که مولوی در مباحث مربوط به عالم مافوق طبیعت، از کشف و شهود بهره می گیرد و قائل به دیدن و یافتن و رسیدن و شدن است و اگر از گل نام می برد، عطر مطبوع آن را به شامه طرف می رساند و اگر اسم دریا را می برد، صدای امواج خروشانش به گوش می رسد و آنچه را که می گوید، چنان در جلو چشم خواننده و شنونده مجسم می کند و احساسات و عواطف انسانی را تحریک کرده و بیدار می سازد که گویی بیانش اعجازآمیز است و در نتیجه استفاده از اندیشه ها و اصطلاحات فلسفی حکمای الهی برای شرح ابیات مثنوی اشتباه است؛ زیرا مولوی مخالف فلسفه بوده و پای استدلالیان را چوبین دانسته است. او معتقد است که مولوی برای براهین خشک و بی روح فلاسفه ارزشی قائل نیست و بنابراین تفسیر کلمات او و تطبیق آن با اقوال حکما، تفسیری است که ما را به مقصود نمی رساند و صاحب آن به آن راضی نیست و بلکه از آن بیزار است.
تفسیر اشعار مثنوی
...

جملاتی از کاربرد کلمه نثر و شرح مثنوی

فردا عمل طلب کند از ما نه نثر و نظم کاری نرفته پیش، سعیدا به گفتگو
در باغ و راغ دفتر دیوان خویش از نثر و نظم سنبل و ریحان کنم
او به عنوان یک ویراستار ادبی گاه به گاه، کتابهای نثر و همچنین اشعار روسی را ویرایش کرده‌است، از جمله ترجمه ویرا ریچ از شاعران بلاروس (مانند یانکا کوپالا، یاکوب کولاس، ماکسیم باگدانوویچ)، راژان بورکیتباوا-نوکنوا، لندر مامبتوا، کانیبک ایمانالیو، زاور هاسانو و هرولد برگر در میان دیگران.
دانمشندان امور فراوانى را از وجوه اعجاز قرآن شمرده اند. ماوردى از آن جمله اين امور راياد كرده است : شيوايى و بيان سحرانگيز آن كه از آن جمله است بلاغت الفاظ و تماميتمعنا و حسن نظم و ايجاز و نظم اسلوب و اعتدال آن كه در تحت هيچ نظم و نثر و رجز و شعرو خطبه و سجعى نمى گنجد، با آنكه معانى زيادى را در كمترين الفاظ گنجانيده ، وحاوى علومى است كه هيچ بشرى بر آنها احاطه نمى يابد و همگى آنها در يك تن جمع نمىآيد.
رسالهٔ‌اصطلاحات: عراقی خود دربارهٔ این اثر گوید: «این کلماتی چند است از مصطلحات و نبذه‌ای از مشهورات که در میان طایفه متصوفه - ایدهم‌الله بتوفیقه - در نثر و نظم وارد است و در این رساله آن بر سه مطلب افتاد:»
با نثر و نظم تو که تواند فصیح بود از عاجزی به دست قوامی چنین دعاست
در نخستین دوره جشنواره طنز مکتوب، آثار رسیده در ۴ بخش شعر، نثر، داستان و فیلمنامه داوری شدند. ۷۲۰ شعر، ۴۹۰ داستان، ۳۱۰ نثر و ۵۰ فیلمنامه؛ در مجموع ۲۲۰ اثر به دبیرخانه اولین دوره جشنواره طنز واصل شد.
به نثر و نظم پیش خالق و خلق تو را هر سو دعاگوی و ثناگر
این شیوه در متون نثر و نظم گذشته به فراوانی دیده می‌شود چنان که سعدی گفته‌است:
شاها منم مبارز و میدان نظم و نثر و اینک سخن گواه به برهان نشسته است
محمد حسين در كنار تحصيل علوم حوزوى به مطالعه عميق در ادبيات عرب پرداخت . ذوقادبى خوبى داشت . نثر و نظم زيباى نوشته ها و سروده هاى او از ابتداى نوجوانى ،هويداى روح لطيف و مهربانش بود. محمد حسين از ابتداى نوجوانى به سرودن شعر ونويسندگى پرداخت . پانزده ساله بود كه كتاب ((العبقات العنبريه ...)) را دربارهخاندان خود نوشت . هنوز هيجده بهار بيش نديده بود كه دروس سطح حوزه را به پايانبرد و به درس خارج فقه و اصول آية الله سيد محمد كاظم يزدى و آية الله آخوندخراسانى راه يافت .
گاه نظم و گاه نثر و گاه مدح و گاه هجو روز جد و روز هزل و روز کلک و روز دن
ریشه‌های ادبیات روسی را می‌توان در قرون وسطی جست یعنی زمانی که نخستین اشعار حماسی و سرگذشت‌ها به زبان روسی باستان تصنیف شدند. در عصر روشنگری ادبیات روسی اهمیت زیادی پیدا کرد و از اوایل دههٔ ۱۸۳۰ وارد دوران طلایی خود در شعر، نثر و نمایشنامه شد. ادبیات روسی پس از انقلاب ۱۹۱۷ به دو بخش شوروی و مهاجران سفید تقسیم شد. اتحاد جماهیر شوروی مبلغ سوادآموزی جهانی بود و به همین جهت صنعت چاپ کتاب را به شدت توسعه بخشید اما در عین حال به سانسور ایدئولوژیک دست می‌زد.
احمدرضا احمدی در نوشته « حقیقت تلخ است» برای ویژه نامه کتاب « نوشتن با دوربین»‌ درباره وی می نویسد: « گلستان نثر و خاطرات او را بسیار دوست داشت.»
تو نه اهل رزمی و نه اهل بزم تو دزدی و غارتگر نثر و نظم
احمدرضا احمدی درباره او گفت: قاسم هاشمی‌نژاد و کار او چند بُعد داشت. یکی از این بُعدها، فارسی‌نویسی درخشان بود، که این روزها نایاب است. همه می‌دانند که «فیل در تاریکی» نخستین رمان پلیسیِ ایران بود و شاید آخرین رمان پلیسی ما هم باشد. بعد از انقلاب نیز کتابی با نام «خیرالنساء» نوشت، که از شاهکارهای نثر فارسی است و نثر و داستانی بسیار زیبا دارد. هاشمی‌نژاد در حوزه روزنامه‌نویسی هم کارهای مهم و ماندنی کرد. در ستون «عیارسنجیِ» روزنامه نقدهایی بسیار خوب و متفاوت می‌نوشت و خوشبختانه این نقدها پیش از مرگش در کتاب «بوته بر بوته» چاپ شد. با اینکه تمام وجوه کاری هاشمی‌نژاد مهم است، اما در دورانی که وضعیت زبان فارسی هولناک است، باید به مهم‌ترین وجه کار او اشاره کرد: اینکه فارسی را بسیار زیبا و بلیغ و شیوا می‌نوشت، چون اندیشه زیبایی داشت. برای درک بهتر اوضاع فعلی زبان فارسی کافی است فارسیِ اساتید فعلی را قیاس کنید با اساتیدی چون بدیع‌الزمان فروزانفر، ابوالقاسم پاینده و دیگران که فارسی شگفتی داشتند. البته اکنون هم هستند کسانی که هنوز به فارسی درست می‌نویسند اما اندک‌اند. قاسم هاشمی‌نژاد، انسانِ بسیار منزه‌ای بود. پاک زندگی کرد و منزه رفت.
سخن چو آب دهد طبعهای بیحس را به نثر و نظم نگردد، دماغ‌کاغذ، تر
نام سخن‌های من از نثر و نظم چیست سوی دانا؟ سحر حلال
چند گفتی نظم و نثر و راز فاش خواجه یک روز امتحان کن گنگ باش
مضمون اصلی نثر وی زندگانی در روستاهای ارمنستان شرقی می‌باشد.