ناپیدا شده
معنی کلمه ناپیدا شده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ناپیدا شده
همه چون نقطهٔ پرگار، گردِ خویشتن گردان به کار خود شده مشغول و در خود گشته ناپیدا
در طراحی منظر باغ «آ لا فرانسیس باروک»، درختان همراه خیابانها هم مرکز با چشمانداز هستند. خیابانهای باغات «ورسایلس یا هِت لو» را ببینید. بقیه چشماندازهای فرانسوی و هلندی در اواخر قرن ۱۷، در آن زمین کاملاً مسطح و منظم، بهطور طبیعی به خیابان تبدیل شدهاند؛ «مایندرت هوبما»، در خیابان «میدل هارنیس»، ۱۶۸۹. همچنین خیابانی را در منطقه روستایی نشان میدهد که بهطور مرتب در فواصل منظم به وسیلهٔ ردیف درختان جوان که با دقت زیاد شاخ و برگ گرفتهاند شکل گرفته؛ نقطه ناپیدای وسط آن ناشی از تمایل خیابان برای جلب توجه نظارهکننده به سمت آن، است.
۵) عملکرد نامحسوس: شالودهٔ ۵ نظارت بر محیط زیست باید ناپیدا باشد. نبود حضور انسانها در مکانهای مورد مطالعه از بیثباتی مقادیر جمعآوری شده و بسیاری اشتباهات جلوگیری میکند.
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشته است، میتوان به گربه مامان، دزد دوچرخه، وداع با اسلحه، احساس مالکیت، کاراواجو، جذام سفید، غیرت روستایی، عروسی خون، زنجیرهای ناپیدا، دلدادگی، دن کامیلو و عالیجناب پپونه و تبهکاران اشاره کرد. اسپادارو در سال ۱۹۴۸ برنده جایزه انجمن ملی فیلم ایتالیا بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده است.
در یک رمان تصویری معمولی، گرافیک شامل مجموعه ای از پس زمینهها است (بهطور معمول فقط یک مورد برای هر مکان در بازی) و شخصیتها بر روی آنها اضافه میشوند؛ معمولاً منظر اول شخص است و قهرمان داستان ناپیدا است. در برخی از لحظات کلیدی داستان، ممکن است گرافیک رایانهای نمایش داده میشود؛ این تصاویر پرجزئیات تری هستند که مخصوص آن صحنه طراحی شدهاند که اغلب از زوایای دوربین سینمایی بیشتر استفاده میکنند و شامل شخصیت اصلی میشوند.
دشمنان مردم کارگر، دشمنان داخلی واقعی که باعث فروپاشی آلمان شدهاند، ساکت و ناپیدا شدهاند. این دشمنان داخلی بودند که تا دیروز خواستههای خود برای پیروزی را حفظ کردند، درست همانطور که با سرسختانه علیه هرگونه اصلاح قانون اساسی و به ویژه سیستم شرم آور انتخابات پروس مبارزه کردند امپراتور استعفا داد؛ او و دوستانش رفتهاند. مردم بر همه آنها پیروز شدهاند!
از بسیاری از زبانهای مرده بالتیک نوشتهای یا به جا نمانده یا اگر مانده بسیار ناچیز است. بسیاری از این زبانهای مرده با ثبت تاریخنویسان کهن یا از روی نامها و جاینامها شناخته شدهاند. پیشینه گم و ناپیدای این زبانها-که نوشتههایشان نیز به دورههای نزدیک بازمیگردد- سببساز طرح نگرههایی چند دربارهٔ خویشاوندی آنها با دیگر زبانهای هندواروپایی شدهاست.
چشمها زان دود نابینا شده چشمهها زان رود ناپیدا شده
بنا به گفتهٔ دایر، مونرو در دههٔ ۱۹۵۰ به «نامی صمیمی تقریباً یکسان برای سکس» تبدیل شد و «تصویر او باید در جریان ایدهها دربارهٔ اخلاق و جنسیت قرار بگیرد که دههٔ پنجاه در آمریکا را مشخص میکند»، مثلاً ایدههای فرویدی دربارهٔ سکس، گزارش کینزی (۱۹۶۳) و رازوری زنانه (۱۹۶۳) اثر بتی فریدان. با حضور در نقش آسیبپذیر و بیخبر از جذابیت جنسیاش، مونرو نخستین نماد سکس بود که سکس را طبیعی و بیخطر در مقابل زنان فریبا در دههٔ ۱۹۴۰ ارائه کرد. اسپاتو نیز او را تجسم «ایدئال پساجنگ دختر آمریکایی، لطیف، نیازمند ناپیدا، مورد پرستش مرد، ساده، ارائهدهندهٔ سکس بدون درخواست» توصیف میکند، که در بیانات مالی هاسکل منعکس شد: «او دروغ دههٔ پنجاه بود، این دروغ که یک زن نیازهایی جنسی ندارد، که او اینجاست تا نیازهای یک مرد را تأمین کند یا افزایش دهد.» همدورهٔ مونرو، نورمن میلر نوشت که: «مریلین اظهار داشتهاست که هرچقدر سکس با دیگران سخت و خطرناک است، خوردن بستنی با او نیز همانقدر سخت و خطرناک است»، در حالی که گروچو مارکس او را «می وست، ثیدا بارا و بو پیپ همه در یک نفر ادغام شدهاند» توصیف کرد. بنا به گفتهٔ مالی هاسکل، به دلیل وضعیت نماد سکس او، محبوبیت مونرو در میان زنان کمتر از محبوبیت او در میان مردان بود، زیرا آنان «نمیتوانستند با او یکی شوند و از او پشتیبانی نمیکردند»، اگرچه این پس از مرگش تغییر کرد.
شاخهای دیگر به نام اسماعیلیان طیبی، که بیشتر مستعلی بودند در یمن استقرار یافتند. رهبری طیبیها در غیاب پیشوای ناپیدا (امام غائب)ی که انتظارش را میکشند فعلاً با اشخاصی به نام داعیان مطلق است. طیبیها به هندوستان رفته و در آنجا مستقر شدهاند. در هندوستان به ایشان بهره گفته میشود.