ناپسند شدن.[ پ َ س َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پسندیده نشدن. پسند نکردن : چنان محتشم را سبک بر زبان آورد و مردمان شریف و وضیع را ناپسند شد. ( تاریخ بیهقی ص 383 ).
معنی کلمه ناپسند شدن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) پسندیده نشدن مقبول واقع نگردیدن : [ چنان محتشم راسبک بر زبان آورد و مردمان شریف و وضیع را ناپسند شد.]
جملاتی از کاربرد کلمه ناپسند شدن
حضرت عيسى (ع ) نيز مانند حضرت يحيى (ع ) تا زمانى كه به عنوان يك پيامبر در موردنزديك شدن ملكوت آسمان پيشگويى مى كرد، مشكلى با مردم نداشت و پذيرش پيام اموچشمگير بود. بسيارى از كسانى كه به آن حضرت ايمان مى آوردند، يقين داشتند كه وىبه زودى پادشاه يك آرمانشهر خدايى خواهد شد. رهبران يهود هنگامى با حضرت عيسى بهمخالفت برخاستند كه مشاهده كردند وى آرزوى آنان براى قيام يك مسيح فاتح را برنمىآورد و از سوى ديگر او بر ضد ناهنجاريهاى اخلاقى و رفتارهاى ناپسند آنان به ستيزبرخاسته است .عيسى مسيح (ع ) به تكرار، حضرت يحيى (ع ) را ستوده و در گفتگو بامخالفان خود با استناد به سيرت پسنديده آن پيامبر از نام نيك وى بهره برده است (متى21:23-27، مرقس 11:27-33، لوقا 20:1-8).
خلاصه آن كه محيط خانواده و آموزشگاه و ساير اطرافيان كودك سازنده خلق و خوى اجتماعى وى هستند. آنان اند كه با روش هاى پسنديده يا ناپسند خود، به طور آگاه يا ناآگاه ، شخصيت طفل را پايه گذارى مى كنند و استعداد اجتماعى شدن كودك را به فعليت مى آورند. آنان اند كه در طول دوران كودكى ،طفل را براى زندگى اجتماعى آماده مى كنند و او را براى همكارى با مردم و سازش با محيط مجهز مى سازند.
مخالفت بر اثر بيمارى يا نبوغ <>گروهى ديگر از جوانان انقلابى كسانى هستند كه بر اثر نبوغ ذاتى و فروغ عقلىخود، از روش هاى نا صحيح اجتماعى سرباز مى زنند و دركمال واقع بينى ، ب آداب ء سنن ناپسند جامعه مخالفت مى كنند. اين گروه ممتاز وپرارزش نه تنها از اعمال نادرست دگران پيروى نمى كنند و خويشتن را به ناروايىهاى مردم آلوده نمى سازند، بلكه مى كوشند تا مسير جامعه را نيز تغيير دهند و محيطتازه اى بر وفق افكار خود به وجود آورند. براى روشن شدن مطلب ، پيرامون هر دوقسمت به اختصار توضيح داده مى شود.
على عيله السلام مى فرمود: صفت ناپسند از خود رضايى وسيله آشكار شدن زشتى هاى وعيوب آدمى است .
پايه گذاران شخصيت <>خلاصه آن كه محيط خانواده و آموزشگاه و ساير اطرافيان كودك سازنده خلق و خوىاجتماعى وى هستند. آنان اند كه با روش هاى پسنديده يا ناپسند خود، به طور آگاه ياناآگاه ، شخصيت طفل را پايه گذارى مى كنند و استعداد اجتماعى شدن كودك را به فعليتمى آورند. آنان اند كه در طول دوران كودكى ،طفل را براى زندگى اجتماعى آماده مى كنند و او را براى همكارى با مردم و سازش با محيط مجهز مى سازند.
هنگامى شعله ور شدن خشم ، از كلام ناپسند بپرهيز، از جايت بلند شو، در مكان ديگربنشين و خود را به كارى ديگر مشغول كن تا خشمت فرو نشيند.
كلمه (جرم ) بطورى كه راغب در مفرداتش گفته دراصل به معناى چيدن ميوه از درخت است ، و بابافعال آن يعنى (اءجرم ) به معناى صاحب جرم شدن است ، ولى به عنوان استعاره در هركار ناپسند استعمال شده ، پس كلمه (جرم ) - به ضمه و فتحه جيم - به معناىاكتساب مكروه است ، و اكتساب مكروه به معناى معصيت است .
پس از تصميم به عمل ، نخست به ايمان كه ملاك پذيرفته شدن كارها و معيار نجات ازهول و هراس است ، نگريستم ؛ امّا سوگمندانه در عمق جانم ، نه نشانى از نشانه هاى آن رايافتم و نه اثرى از آثارش را، نه اثرى از ايمانكامل و خلل ناپذير و نه ناقص و متزلزل ، نه كمترين درجه آن را يافتم كه خيرخواهانه و شجاعانه در برابر هواها بپاخاسته و ضدّ ارزشهاى شخص را ناپسند اعلان مى كند و نه بالاترين و والاترين مراتب ايمان را كه در آستانه مرگ و كنار رفتن حجاب هاى مادّيت و خودپسندى رخ مى گشايد.
ناجوان مردترين انسان ها دروغگو و مكذبي نند.رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اقل الناس مروة من كان كاذبا. ناجوانمردترين مردم از نظر مروت و انصاف دروغگو مى باشد. حضرت على عليه السلام در مذمت دروغ و دروغگو مى فرمايد: لا سوء اسوء من الكذب . هيچ كار ناپسند و زشتى و زشت از دروغنيست . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بزرگترين كبائر گناه دروغ است ، به اصحاب چنين فرمودند: الا اخبر كم باكبر الكبائر، الاشراك بالله و عقوق الو الدينو قول الزوراى الكذب (274) شما را آگاه نمايم به بزرگترين گناهان كبيره ؟و آنها عبارتند از شرك به خداوند تبارك و تعالى و بدرفتارى با پدر و مادر وگرفتار عاق آنان شدن و گفتن سخن دروغ است .
بعضى از مفسرين به اين آيه استدلال كرده اند بر اينكه جمع شدن با زنان از عقب حراماست ، ولى استدلال بسيار سست و ناپسند است ، براى اينكه منشا و اساس آن يكى از دوپندار است ، كه هر دو غلط است ، يا گمان كرده اند كه مفهوم (پس نزد ايشان شويد ازآنجا كه خدا دستور داده )، اين است كه از عقب نزديك نشويد، كه اين مفهوم لقب است ، وقطعا حجت نيست (و اين عبارت كه فرمان تكوينى خدا به اينكه بايدنسل بشر حفظ شود با نزديكى از جلو اطاعت مى شود)، هيچ ربطى به حليت و حرمت سايراقسام نزديكى ندارد.