ناهنجاری تصویر
جملاتی از کاربرد کلمه ناهنجاری تصویر
تشخیص ناهنجاریهای شریانی-وریدی نیز با روشهای مختلف تصویر برداری ممکن است.
ایلیا پاول و یاکوب سه شخصیت اصلی داستان هستند که محوریت اثر ایلیاست. زندگی سخت شخصیتها هر یک را به نوعی از پا در میآورد. گورکی با مهارت و زیبایی ناهنجاریهای جامعه آن روز روسیه و زندگی طبقهٔ فرودست جامعه را به تصویر میکشد. ایلیا که پدری جنایتکار دارد با عمویش ترنتی زندگی میکند و از همان کودکی برای امرار معاش مشغول جمع کردن اشیاء کهنه از میان زبالهها میشود. پدر پاول به خاطر قتل مادرش به زندان میافتد و او نیز در به در میشود. یاکوب پسر ساده دل یک میخانهدار است که نمیتواند از زیر سلطه پدر بگریزد.
در این مطالعه محققان با استفاده از تصویر برداریهای ام.آر.آی، 37 فوتبالیست آماتور را که متوسط سنی 31 سال داشتند و از کودکی فوتبال بازی میکردند ،مورد بررسی قرار دادند. افراد مورد مطالعه بهطور متوسط 22 سال فوتبال بازی کرده بودند و در سال گذشته 10 ماه به این بازی مشغول بودند. پژوهشگران اعلام کردند یافتههای این مطالعه ناهنجاریهایی را همانند ضربه مغزی در ماده سفید مغز فوتبالیستهایی نشان داد که بیشترین میزان توپ را با سر زده بودند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که تغییرات مغزی شبیه جراحتهای مغزی مانند ترومای خفیف مغزی با تعداد سر زنیهای توپ فوتبال در طول چند سال ارتباط دارد.
این وضعیتِ عجیبی است. چرا کسی میخواهد این دوره از تاریخِ ایران را نادیده بگیرد یا به حاشیه براند؟ من در شمشیرِ ایران دلایلی را پیشنهاد کردم که چرا نادرشاه در سدهٔ نوزدهمِ میلادی نادیده گرفته شده بود — دیدگاهِ خامِ ویکتوریایی دربارهٔ ایران و مشرقزمین بهطور کلی این بود که آنها بهصورتِ غیرقابل اصلاحی، غیرفعال، منحط و فاسد بودند — و شرایط را برای استعمارِ ایران و کنترل از سمتِ خارج آماده کرده بود. یک حاکمِ نیرومند، بیرحم و کارآمد مانند نادر در آن تصویر جا نمیگرفت، بنابراین او به حاشیه رانده شد. افزونبر این، بهنظر میرسید موفقیتهای نظامیِ وی در هند، شکوه و جلالِ رابِرت کلایْوْ و دیگر استعمارگران را از بین ببرد و ظاهراً میتوانست برتریِ ذاتیِ سلاحهای غربی را نیز — که مهمترین افسانهٔ امپراتوریِ بریتانیا است — زیر سؤال ببرد؛ بنابراین باوجودِ احترامی که او در میان معاصرانِ اروپاییش بهوجود آورده بود، در سدهٔ نوزدهم میلادی چیزی بیش از یک ناهنجاری در تاریخِ هند محسوب نمیشد.
هامیلتون و هارالد کروگر، دستیار نویسندهٔ آلمانی مقاله برای نخستین بار اطلاعات برخوردی جدید در مورد اندازهٔ ذرات غبار و سرعتشان و جهتهای مداری آنها را که فضاپیمای گالیله در طول سفرش از حلقههای مشتری در سالهای ۲۰۰۳–۲۰۰۲ میلادی دریافت کرده بود، مطالعه کردند. کروگر مجموعهٔ اطلاعات جدید را بررسی کرد و هامیلتون مدلهای رایانهای دقیقی را ایجاد کرد که با غبار و اطلاعات تصویری روی حلقههای مشتری هماهنگ بود و خروج از مرکز مشاهده شده را توضیح میداد. کروگر گفت: «با مدل خود میتوانیم تمام ساختارهای ضروری حلقهٔ غباری مشاهده شده را توضیح دهیم.» بر طبق نظر هامیلتون، سازوکارهای مشخص شده در این مدل، حلقههای هر سیارهای در هر منظومهٔ ستارهای را تحت تأثیر قرار میدهد؛ ولی این اثرات ممکن است بدین گونه که در مشتری است، آشکار نشود. هامیلتون گفت: «ذرات یخی در حلقههای معروف کیوان خیلی بزرگتر و سنگینتر از آن هستند که بهطور قابل ملاحظهای با این روند شکل گیرند. به همین دلیل ناهنجاریهای مشابه در آنجا مشاهده نمیشود.» «یافتههای ما بر طبق اثرات سایه ممکن است جنبههایی از شکلگیری سیارهای را روشن کند؛ زیرا ذرات غبار باردار باید به صورت تودههای بزرگتر ترکیب شوند تا این که در نهایت سیارهها و ماهها شکل گیرند.» غباری که حلقههای کمرنگ مشتری را تشکیل میدهد در زمانی که ذرات باقیمانده در فضا به صورت قمرهای داخلی کوچک به ترتیب از نزدیکترین تا دورترین: آدراستیا، متیس، آمالتیا و تبه فروپاشی کردند، شکل گرفتند.
بیتلها نمایشنامهای نوشتهٔ محمد چرمشیر است، که در دههٔ ۱۳۷۰ نوشته شده است. قصه این نمایشنامه دربارهٔ چهار دوست است که ناهنجاریهای اجتماعی زنان را به تصویر میکشد. چهار دوست یک شب در خانهای نشستهاند و ناگهان اتفاقی میافتد که باعث برملا شدن رازی میشود.