ناموس ده
معنی کلمه ناموس ده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ناموس ده
پرده ناموس زندان است حسن شوخ را کوچه و بازار می خواهد نسیم پیرهن
ناموس شکستهایم و مستیم صد توبه و عهد را شکستیم
برهنه پای دویدم به سنگ ترک وقار بتان نخوت و ناموس و نام را کاسر
نخشبی نخستین کسی بوده که منظومهای در وصف سر تا پای آدمی سروده باشد و این ابتکار و نوآوری خود را مقلد کسی نمیداند و از شیوه و سخن دیگری متأثر نیست و دربارهٔ نوشته خود از «نمطی ابداعی و ناموسی اختراعی» یاد میکند
11- افغانستان نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و در طى قرون و اعصار گذشته ،شيعيان ، مورد هجومها، غارتها و اتهامات زيادى قرار گرفته اند. حدود هشتادسال قبل از اين ، در آن سرزمين ، شيعه را مسلمان ندانسته بلكه علماىاهل سنت ، به آسانى فتواى جواز قتل و كشتار شيعيان را صادر مى كردند، خوردنمال آنان را جايز و عرض و ناموس ايشان را محترم نمى شمردند. تا اينكه حضرت آيتالله مير على احمد حجّت قدّس سرّه (ما در رابطه با زندگى حضرت آيت الله آقاى حجّتقدّس سرّه جزوه مختصرى در سال 1368 منتشر نموده ايم و اگر توفيقى باشد انشاءاللّه در آينده زندگينامه مفصل ايشان را نيز منتشر خواهيم كرد) پس از پايانتحصيلات و رسيدن به مقام منيع اجتهاد و پيمودنمراحل كمالات نفسانى و متخلق شدن به اخلاق الهى وفضايل انسانى ، از نجف اشرف به كابل آمده و با مبارزه بسيار منظم و دقيق كه بيشتر ازطريق بحث و مناظره صورت مى گرفت ، علماىاهل تسنّن و به تبع آنها عوام الناس را متوجه اين حقيقت ساخت كه تشيّع يكى از مذاهباسلامى بوده و معتقد به اين مكتب چون ديگر مسلمانان ، از نظر جان ومال و عرض و ناموس محترم است .
چشم شرم از روی او بردوختید سر ناموس نبوت سوختید
عقل کل خود کیست دهلیزی ز درگاه قدم نفس کل خود چیست ناموسی زدیوان جلال
چند از این ناموس زین پس نقد عمر جمله در پای مغان خواهم فشاند
بسکه خستند و شکستند ز ناموس اله بازوی کفر قوی، پهلوی دین گشت نزار
ای آن که معانی ز تو محتاج شده ناموس سخن از تو به تاراج شده
جهشهاى عظيم تاريخى جز با دستهاى نيرومندرجال تاريخ انجام نمى گيرد. و اين ناموس قطعى الهى است كه تحوّلات تكاملى ، ازوجود رجال برگزيده بشر، منشاء گيرند، رجالى كه على رغم شرايط نامساعد موجود،به تكاپو و تلاش برمى خيزند و فرياد خود را از اعماق اجتماع سرمى دهند و با اينفرياد لرزه اى شديد بر اركان نظامات فرسوده و نابسامان موجود مى افكنند.
محسن رضایی پس از انتخابات به نتایج اعلام شده اعتراض نمود و آن را مورد تأیید قرار نداد و اعلام کرد «رأی مردم مثل ناموس آنهاست» اما بعد، از اعتراض خود منصرف شد. جمله او دربارهٔ اینکه رأی مردم ناموس او است منجر به اعتراضات فراوانی نزد هوادران وی گردید.
بله ، اگر عملى حائز اهميت فوق العاده اى باشد به طورى كه لازم باشد زيادتر ازمقدار متعارف در حقش اهتمام شود يا بنده اى از حكم فطرى و زى عبوديت خارج شود، در اين صورت فطرت ، حكم ديگرى دارد و آن اين است كه مولا و يا هر كسى كه امر به دستاوست تكاليف شاقه اى كه از حيطه قدرت متعارف وى بيرون است متوجهش سازد،مثل اينكه مامورش كند كه به صرف شك در تكليف احتياط كند و در امر مهمى حتى از نسيانو خطا هم دورى نمايد، نظير احتياطى كه شارع اسلام در جان ها و ناموس واموال مردم جعل فرموده ، و يا اينكه تكليف شاقى به گردنش گذاشته و هر چه او بيشتر لجاجت كند و در سؤال اصرار نمايد بيشتر بر او تنگ بگيرد نظير تكاليف و تضييقاتى كه خداى تعالى درباره بنى اسرائيل از آن خبر داده .
بازار شکر لعل شکر بار تو بشکست ناموس فلک غمزه خونخوار تو بشکست
طی رویداد دیگری در ژوئن ۲۰۲۰ میلادی در منطقه سند پاکستان، پولیس برای جلوگیری از جرگهای که دو خواهر را فرومایه «کاری» خواند و پدر آنها را یک میلیون روپیه جریمه نموده و همچنین فرمان کشتن دختران را صادر نمود، بسیار با مشکل مواجه شد (یک رسم خارج از قانون اما شایع است که دختران «کاری» - به معنی نقطه سیاه بر شرف خانواده و اجتماع–خوانده میشوند و در معرض مجازاتهای شدید از جمله قتل ناموسی قرار میگیرند، این رویداد چندین مرتبه با اتهام نادیده انگاشتن انتظارات در مورد حیا و عصمت که تنها مبنای آن شک است رخ دادهاست).
بارالها عنايت خود را از ما دريغ مدار و ناموس دهر و ولى عصر ارواحنا، فداه را از ماراضى فرما و ما را از نور هدايت خود هميشه بهره مند نما انك مجيب قريب .(3)
خود را ناموس پرست وانمود میکرد، در حالتی که با محارم خود همان رفتار را مینمود که با اجنبی روا میداشت…
مپسند مرا به دلق سالوس مگذار به قید نام و ناموس
در سال ۱۱۸۰ کریمخان تصمیم گرفت که به عمان و مسقط لشکرکشی کند و به این خیال زکی خان را به بندرعباس فرستاد و والی هرمز را هم به یاری برادر واداشت. زکی خان از بندرعباس به هرمز رفت و در آن جا درصدد تعرض ناموسی نسبت به والی هرمز برآمد، والی مزبور هم زکی خان را در زندان انداخت و موضوع را به کریمخان اطلاع داد و به همین علت لشکرکشی به عمان صورت نگرفت.