معنی کلمه نافع شدن در لغت نامه دهخدا
- نافع شدن دارو ؛ مؤثر افتادن آن. رجوع به نافع آمدن شود.
|| خوب کردن. به کردن. نفع کردن. فایده نمودن. ( ناظم الاطباء ).
گوئى كه خداى تعالى بعد از آنكه فرمود مؤ منين از كلام او شفا و رحمت استفاده نموده وظالمين از آن محرومند، و بلكه استفاده شان از قرآن بيشتر شدن خسران ايشان است ، كسى اعتراض كرده است كه چرا بايد ميان بندگانش فرق بگذارد، اعتراض ديگر اينكه اگراين تفاوت را قائل نمى شد و قرآن را بر هر دو فرقه شفا و رحمت قرار مى داد غرض رسالت بهتر حاصل مى شد و به حال دعوت نافع تر بود و چرا چنين تفاوتى قائل شد، لذا در آيه مورد بحث رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه ايشان را پاسخ دهد.