معنی کلمه نازش کردن در لغت نامه دهخدا
بدانسان که شاهان نوازش کنند
بدان بندگان نیز نازش کنند.فردوسی.شما هم بدو نیز نازش کنید
بکوشید تا عهد او نشکنید.فردوسی.من همی نازش به آل حیدر و زهرا کنم
تو همی نازش به نسل هند بدگوهر کنی.ناصرخسرو.پیش یوسف نازش خوبی مکن
جز نیاز و آه یعقوبی مکن.مولوی.رجوع به ناز شود.