ناتوان گیر

معنی کلمه ناتوان گیر در لغت نامه دهخدا

ناتوان گیر. [ ت َ] ( نف مرکب ) ظالم. ستمکار. آن که درماندگان را میگیرد و بر آنها ستم میکند. ( ناظم الاطباء ). زیردست آزار.آن که به افتادگان و ناتوانان ستم کند :
اگر چه شیوه بهتر ز دستگیری نیست
مگیر دست کسی را که ناتوان گیر است.میرزا عبدالغنی ( از آنندراج ).

معنی کلمه ناتوان گیر در فرهنگ فارسی

ظالم ستم کار .

جملاتی از کاربرد کلمه ناتوان گیر

طفلان شیر مست من امروز شیر گیر خویشان ناتوان منند از تو کامران
شرط است دستگیری درمندگان و من هر روز ناتوان ترم ای دوست دست گیر
اگر از ناتوانی گشته ئی پیر نصیبی از شباب این جهان گیر