[ویکی فقه] نابودی حیوانات (قرآن). ظلم و تعدی انسان، در نهایت باعث نابودی حیوانات است و هستی نسل بشر را تهدید می کند. نابود شدن همه حیوانات روی زمین، در صورت مؤاخذه شدن مردم به واسطه گناهان شان:• «ولو یؤاخذ الله الناس بظـلمهم ما ترک علیها من دابة...؛ و اگر خداوند مردم را به خاطر ظلم شان مؤاخذه می کرد هیچ جنبنده ای را بر روی این (زمین) باقی نمی گذاشت، و لکن آنها را تا مدتی معین مهلت می دهد پس چون مدت شان سرآید ساعتی تأخیر نمی کنند و نمی توانند ساعتی هم پیش بیفتند.» مقصود از «دابة» در آیه مذکور، جنبندگان غیر از انسان است. • «ولو یؤاخذ الله الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دابة...؛ و اگر خدا مردم را در مقابل آنچه (از گناه) کسب کرده اند مؤاخذه می کرد بر پشت این (کره خاکی) هیچ جنبنده ای را (زنده) نمی گذاشت، و لکن آنها را تا وقت معینی (که در علم ازلی او گذشته و در لوح محفوظ ثابت است) به تأخیر می اندازد، پس چون اجل شان فرا رسید خداوند همواره به (حال) بندگانش بیناست (و با هر شخصی به تناسب عملش معامله خواهد کرد).» مقصود از «بما کسبوا» معاصی است و احتمال دارد مقصود از «دابة» در آیه یاد شده غیر انسان از انواع حیوانات باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه نابودی حیوانات
گروهی از حیوانات جنگل تصمیم میگیرند برای اینکه محیط زندگی خود را حفظ کنند به دهلی سفر کنند و از مسئولین پارلمان بپرسند که چرا محل زندگی آنها در آستانه نابودی قرار گرفتهاست.
در بخشی از کتاب پاسبانان (خنوخ ۱۰:۱–۳) نوح دو مرتبه «پسر لمک» خطاب شده است: «بدینسان، حضرت اعلی… سارئیل را به سوی پسرِ لمک فرستاده، چنین گفت: نزد نوح برو و از جانب من بدو آگاهی ده که پایان نزدیک و زمین را نابودی تقدیر است… آن صالح را بیاموز آنچه باید کند و پسر لمک را بگو چگونه خود را زنده نگاه دارد و تا ابد رهایی یابد.» ظاهراً نویسنده قصد داشته داستانی دربارهٔ اینکه پدر نوح نه لمک، بلکه یکی از نفیلیمها بوده را رد کند. تفاوت دیگر آنجاست که برخلاف تورات اینجا مکالمه مستقیماً میان نوح و خدا نیست و از طریق فرشتهای به نام سارئیل انجام میشود؛ بهطور ضمنی، نوح در مقابل کسانی قرار گرفته که با فرشتگان سرکش در ارتباط بودند. در شهود رؤیاها، بخش چهارم کتاب خنوخ، حیوانات بهطور استعاری نقش شخصیتها را دارند؛ نوح گاو نری سفید و موسی گوسفند است. نهایتاً تصمیم گرفته میشود که موسی به آدم (یعنی فرشته) تبدیل شود، ولی نوح آدم نمیشود. دوروتی پیترز عقیده دارد کاتبی آدمشدن نوح را از متن حذف کرده چون میدانسته قهرمانان طوفان ملل دیگر موجودات فوقبشری بودند و خواسته بدین طریق از شباهت نوح با آنان بکاهد.
شاید مهمترین مشکل زیستمحیطی افغانستان خطر نابودی جانورانی مانند پلنگ برفی، بزهای کوهی، سمور، آهو، قوچ و دیگر حیوانات باشد. بیشتر این حیوانات برای استفاده از پوستشان، کُشته میشوند.
متاسفانه در سالهای گذشته به دلیل شکار های غیر مجاز از طرف شکارچیان و همچنین استفاده از اسلحه های غیر مجاز و غیر قانونی در منطقه محافظت شده طارم سفلی، حتی با وجود کنترل لحظه به لحظه محیط بانان زحمتکش این منطقه در سراسر این زیست بوم ، نسل باقی مانده از این جانوران به خصوص کبک و بز کوهی در منطقه رو به نابودی می باشد و حیات وحش این منطقه را به شدت تهدید و مورد تاثیر قرار داده لیکن منقرض شدن نسل این حیوانات دور از انتظار نیست.
جهنم، واژهای است عبری (גי(א)-הינום، تلفظ: Gêhinnôm، گِ + هینوم به معنای درهٔ هینوم) که در واقع نام درهای است در اطراف اورشلیم که راه به سمت بیتلحم از آنجا پیموده میشود. در گذشتههای دور، کودکان در آنجا برای خدایی به نام مولوخ (ارمیا ۷:۳۱) قربانی میشدند و بعدها «یوشیا» حاکم یهودیه، این قربانگاه را به مزبله تبدیل کرد، و آتشی دائمی در آن برافروخت تا کثافات و لاشهٔ حیواناتی که در آن افکنده میشد، سوزانده و نابود شود. این آتش تجسمی شد برای دوزخ (شئول در عبری)، و مکانی برای محکومیت و نابودی گناهکاران(متی ۱۸:۸).
داستان فیلم ۲ سال پس از قسمت قبل، یعنی دو سال پس از نابودی کوبا و تماس انسانها با پایگاه نظامی و درخواست نیرو است. در این دو سال گروه نظامی هنوز نتوانسته سزار که میمونها را رهبری میکند را دستگیر کند و همه میمونها را از بین ببرد. و فرمانده گروه نظامی عقده جنگ با دیگر انسانها را به خود میگیرد، و در این حین موفق میشود که همسر و پسر بزرگ سزار را بکشد و همه میمونها را به اسارت بگیرد. از طرفی ویروس آنفولانزای میمونی، جهش یافته و قدرت تکلم برخی از انسانها را میگیرد. (در طول فیلم بنظر میرسد که هدف ویروس در تغییر ویژگی انسانهاست بطوری که خصوصیات انسانها را همانند حیوانات میکند)سزار با چند همراه عازم سفر میشود تا انتقام همسر و پسرش را از فرمانده بگیرد و میمونهای اسیر را آزاد کند.
قدیمیترین اسطوره آفرینش سومریان به حدود ۱۸ قرن پیش از میلاد بازمیگردد. این اسطوره بروی بخشی از لوحی گلی نگاشته شدهاست. لوح از اینجا آغاز میشود که خدایان آنو، انلیل، ائا و نینهورساگ دست به آفرینش سومریان و حیوانات میزنند. سپس پادشاهان از آسمان پایین میآیند و نخستین شهرها از جمله اریدو، لارسا و شوروپاک بنا نهاده میشوند. بخش بعدی لوح از میان رفتهاست ولی پس از آن لوح نشان میدهد که خدایان تصمیم به فرستادن طوفانی برای نابودی بشریت میگیرند. زیودسورا از این مسئله با خبر میشود و یک کشتی میسازد. کشتی هفت شبانهروز اسیر طوفان میگردد تا اینکه خدای خورشید بر زیودسورا نمایان میگردد. زیودسورا کشتی را میگشاید و در مقابل خدای خورشید (اوتو) به خاک میافتد و برایش گاو و گوسفند قربانی میکند. بخش بعدی داستان نیز بهدلیل شکستن لوح ازبین رفتهاست و در قسمت پایانی خدایان به زیودسورا عمر جاودان میبخشند.