نابسم ا

معنی کلمه نابسم ا در لغت نامه دهخدا

نابسم ا. [ ب ِ مِل ْ لاه ] ( ص مرکب ) ( تخم... ) در تداول عوام. آدم شیطان و بدذات و شرور. آنکه هنگام انعقادنطفه اش بسم اﷲ گفته نشده است و بیاد خدا نبوده اند.

جملاتی از کاربرد کلمه نابسم ا

سلطان مسعود با توجه اوضاع نابسمان خراسان، اندکی بعد به سوی نیشابور حرکت کرد و بعد از بازگشت مسعود و سپاه وی به جانب خراسان، بار دیگر ابوکالیجار به طبرستان مسلط شد. بدین ترتیب سلطان مسعود در حالی به این سفر نظامی پایان داد که اهداف او برآورده نشده و سپاهیانش نیز دچار فرسودگی گردید.
با این وجود، اوضاع حوزه علمیه قم در این دوره، نابسمان توصیف شده‌است به طوری که تعداد طلاب از هزار نفر به نزدیک ۴۰۰ نفر تقلیل یافت. سید حسین طباطبایی بروجردی که خود از شاگردان حائری در قم بود و مدتی را در بروجرد گذرانده بود، به جهت تقدم سنی و همین‌طور جایگاه والای علمی و نفوذی که داشت؛ می‌توانست حوزه عملیه قم را که در آن زمان در تنگنای سیاسی قرار داشت؛ رهایی بخشد.