نا خوشگواری

معنی کلمه نا خوشگواری در لغت نامه دهخدا

ناخوشگواری. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] ( حامص مرکب ) خوشگوار نبودن. گوارا نبودن. صفت ناخوشگوار. مقابل خوشگوار. رجوع به خوشگوار شود.

معنی کلمه نا خوشگواری در فرهنگ فارسی

کیفیت نا خوشگوار.

جملاتی از کاربرد کلمه نا خوشگواری

چو جان جبرئیل از تابناکی چو آب سلسبیل از خوشگواری
نوشی و خوشگواری نیشی و جانشکاری گه آب و گاه ناری گه صید و گاه دامی
عاشقان از خوردن زخمش نمی گردد سیر تیغ خوبان طرفه آب خوشگواری داشته است
صد میوه چو شیشه‌های شربت هر یک مزه‌ای به خوشگواری
آب در پیمانه گردانیده‌ام زین درد بیش در سبوی خود شراب خوشگواری کرده‌ام
تو آبی ما مثال کشت تشنه مگرد از ما که آب خوشگواری