میرزا قلمدان

معنی کلمه میرزا قلمدان در لغت نامه دهخدا

میرزاقلمدان. [ ق َ ل َ ] ( اِ مرکب ) در تداول عامه ، آدم لاغرو باریک و مردنی و پزوایی. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). || بی سواد. نویسنده بی سواد. ( ازامثال و حکم دهخدا ). و رجوع به میرزاقلمدانی شود.

معنی کلمه میرزا قلمدان در فرهنگ معین

(قَ لَ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - نویسندة بی سواد. ۲ - لاغر و مردنی .

معنی کلمه میرزا قلمدان در فرهنگ فارسی

۱ - میرزاقشمشم . ۲ - شخص لاغر و باریک مردنی وپزوایی .

معنی کلمه میرزا قلمدان در ویکی واژه

(عا.)
نویسندة بی سواد.
لاغر و مردنی.

جملاتی از کاربرد کلمه میرزا قلمدان

در سال ۱۲۹۵ خورشیدی او به همراه برادرش مهدی به تهران آمد به جمع شاگردان میرزا یحیی‌خان نقاش‌باشی (پدر علی اکبر تقوی) پیوست و به اصول نقاشی قلمدان و جلدسازی (نقاشی زیرلاکی) تسلط یافت. قدرت و تبحر تجویدی حکیم‌الملک وزیر معارف وقت را تحت تأثیر قرار داد و باعث معرفی او به کمال‌الملک شد. این امر مقدمات ورود تجویدی به مدرسه عالی صنایع مستظرفه را که تنها دانشگاه هنر آن زمان بود فراهم کرد. تجویدی زیر نظر کمال‌الملک شیوه نقاشی کلاسیک و طبیعت سازی را آموخت. در همان زمان به تعلیم آناتومی و طبیعت‌سازی با آبرنگ پرداخت و تا درجه استادی در این رشته پیش رفت و در سال ۱۳۰۶ خورشیدی از سوی وزارت معارف وقت به دریافت دیپلم عالی در نقاشی طبیعت نایل شد.