میان روزی

معنی کلمه میان روزی در لغت نامه دهخدا

میان روزی. ( ص نسبی ) نیمروزی. وسط روزی. ( از یادداشت لغت نامه ).
- خواب میان روزی ؛ خوابی که در وسط روز باشد. خوابیدن در بین روز.

معنی کلمه میان روزی در فرهنگ فارسی

نیمروزی وسط روزی

جملاتی از کاربرد کلمه میان روزی

در گاه‌شماری ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می‌باشد. نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بوده‌است. خردادامشاسپند موکل بر آب است و این روز بدو منسوب می‌باشد. این روز در میان جشن‌ها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشته‌است. در پهلوی رساله‌ای است به نام ماه فروردین روز خرداد که بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده و هم چنین بسا رویدادها که در آینده در چنین روزی حادث خواهد شد. اما چنان‌که در سنت است و زرتشتیان بدان باور دارند که تولد زرتشت نیز در چنین روزی است، در این رساله بدان اشاره نشده‌است. بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت.
و هم از وی می‌آید که روزی با موالی خود نشسته بود و ایشان را می‌گفت: «بیایید تا بیعت کنیم و عهد بندیم که هر که از میان ما رستگاری یابد، اندر قیامت همه را شفاعت کند.» گفتند: «یا ابن رسول اللّه، تو را به شفاعت ما چه حاجت؟ که جدّ تو شفیع جمله خلقان است.» وی گفت:«من با این افعال شرم دارم که اندر قیامت به روی جدّ خود نگرم.»