میان بند خازنی
جملاتی از کاربرد کلمه میان بند خازنی
چو ترسا چلیپا ز زلفش کند میان بند روحست زنار او
گه از گیسوش بستی بر میان بند گه از لعلش نهادی در دهان قند
بیاراسته گردن از طوق زر میان بند کرده بزرین کمر
آب آشامیدنی روستا از طریق چشمه میان بند تأمین میشود.
چون مرا در بند بیند از خودی در میان بند زنارم کشد
ور به تو گویم، ای پسر، کت به کنار چون کشم تنگ ببند بر میان بند قبا که همچنین
کمر بر میان بند چون کوهسار ولیکن ثبات قدم گوش دار
دادی کمری که بر میان بند طفل دل من میان ندارد
این درخت به فراوانی در شمال ایران در جنگلهای میان بند دیده میشود و بومی جنگلهای شمال ایران نیز میباشد.
بر میان بند کمر بندد بهخدمت پیش شاه هرکه اندر روم فخر از بند زنار آورد
زنار مغانه بر میان بند وانگه به کلیسیا کن آهنگ
کمر بر میان بند و پیش من آی چو خواهی که مانَد به تو تخت و جای