مکر گر

معنی کلمه مکر گر در لغت نامه دهخدا

مکرگر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ) حیله گر. مکار : دوراندیش ، کاهل ، دروغزن ، مکرگر... ( التفهیم ص 325 ).

معنی کلمه مکر گر در فرهنگ فارسی

( صفت ) بسیار حیله کننده مکار : [ ثور . دور اندیش کاهل دروغ زن مکر گر ... ] ( التفهیم . ۳۲۵ )

جملاتی از کاربرد کلمه مکر گر

و گفت: معرفت مکر خدای است یعنی هر که پندارد که عارف است ممکورست.
محمدطاهر نیز مانند پدر از خدمات دولتی گریزان بود و عمر خود را به مطالعه و تحریر و ترجمه گذرانید.پس از مدتی با مکر دربار بین ایشان و شاه فاصله افتاد و وی برای دوری از دسیسه‌های دربار به کاشان نقل مکان کرد. با فشار دربار فرزندان وی به ناچار از کاشان به مناطق مختلفی نقل مکان کردن و پسر بزرگ ایشان به نام پاشا به همراه سایر اعضای خانواده در منطقه ای به نام ازناو ناریان ( ازندریان ) واقع در منطقه همدان ساکن شد و در آنجا به امورات حزب توده غرب مشغول گشت.
بداق سلطان یا بداغ سلطان فرزند شیر خان از نوادگان صارم بگ مکری است. وی یکی از سرداران صفویه و حکمران مهاباد در آن زمان بوده‌است
برخلاف بسیاری از سیاستمداران از جمله نخست‌وزیر سابق مانوئل والس، مکرون از سیاست درهای باز در قبال مهاجرین و پناهندگان همانند آنچه آنگلا مرکل در آلمان پی گرفت حمایت می‌کند.
گفت این حدیث خام است روی نکو کدام است این رنگ و نقش دام است مکر است و بی‌وفایی
می‌نمود آن مکر ایشان پیش او یک به یک زان سان که اندر شیر مو
سیلاب‌های فصلی رودخانه‌ از آب شیرین با کیفیت بسیار مناسب تشکیل می‌شود. و در قالب سیلاب‌هایی مهيب، در فاصله ۲۰ کیلومتری پایین دست سد کهیر و تنها چند ساعت پس از عبور از محدوده سد، به آب‌های شور دریای مکران می پیوندد. میانگین آبدهی سالانۀ این رودخانه ۷۰ میلیون متر مکعب و وسعت حوضۀ آبگیر آن، ۴,۹۰۰ کیلومتر مربع است.
چشم سرمست ساقی باقی به‌هزاران فریب و مکر و فسون
قبل از وقوع جنگ جهانی اول (۱۲۹۳)، محمدحسین مکری به‌همراه چند نفر دیگر از کُردهای منطقه اتهام همکاری با اتحاد جماهیر شوروی و نپذیرفتن جهاد عثمانی‌ها، توسط مأمورین دولت عثمانی دستگیر شد.
چو آمد ز مکران و توران به چین خود و سرفرازان ایران زمین
پیش دانا علم فقر است و فنا پیش نادان جمله مکر است و دغا
هزاران مکر و تلبیس آورد پیش که گرداند ترا از صورت خویش
شهرداری بوکان با قدمت بیش از نیم قرن در اوایل دورهٔ پهلوی دوم در سال ۱۳۲۷ پایه‌گذاری شد و اولین شهردار رسمی این شهر سیدعبدالله کاظمی مکری بود. در بدو تأسیس، جمعیت شهر به ۵٫۰۰۰ نفر می‌رسید در حالی که تا قبل از این تاریخ، بوکان را تنها یک قصبه بزرگ می‌نامیدند. ساختمان آن زمان شهرداری بوکان، ساختمان فعلی بانک صادرات در خیابان انقلاب این شهر بود.
یکی روزی بر احمد شد ابلیس سلامی کرد او بی مکر و تلبیس
رو بدان یک وصف کردم کز ملامت مر ورا بهر حق دوستی حملش مکن بر مکر و فن
در تو آرد صد هزاران مکر و ریو می کند جنس ملک را عین دیو