مکتب دار

معنی کلمه مکتب دار در لغت نامه دهخدا

مکتب دار. [ م َ ت َ ] ( نف مرکب ) معلم. ( آنندراج ). کسی که کودکان را خواندن و نوشتن و جز آن آموزد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مکتب دار در فرهنگ عمید

کسی که مکتب دارد و به کودکان خواندن و نوشتن یاد می دهد.

معنی کلمه مکتب دار در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که مکتب را اداره کند : [ حیف از آن پولهایی که سه سال تمام به میرزا حسن مکتب دار دادم تا سواد دارش کند . ] ( شام .۵۹ )

جملاتی از کاربرد کلمه مکتب دار

چهارمین مدرسه را در محلهٔ نوبر تبریز، برای کودکان تهیدست بنیان گذاشت؛ که البته " شمار شاگردان به ۳۵۷ و شمار معلمان به ۱۲ نفر رسید. این بار مکتب داران به ملا مهدی (پدر رشدیه) متوسل شدند و اولتیماتوم دادند…