معنی کلمه مژده رسیدن در لغت نامه دهخدا
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید.حافظ.رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند.حافظ.گر شبی مژده دیدار رسد بخت مرا
به خیال لب و چشم تو شکرخواب کند.خواجه آصفی ( از آنندراج ).