مژده دهنده
معنی کلمه مژده دهنده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مژده دهنده
گواهى مى دهم كه معبودى جز خداوند يگانه نيست و شريكى براى او وجود ندارد، وگواهى مى دهم كه حضرت محمّد[(ص )] بنده و فرستاده اوست ، او را همراه با حقّ و به عنوان مژده دهند و بيم دهنده پياپيش قيامت گسيل داشت ، و گواهى مى دهم به اينكه بهشت وآتش [جهنّم ] حقّ است و قيامت خواهد آمد و شكّى در آن نيست ، و اينكه خداوند تمام اهل قبور را بر خواهد انگيخت ، و گواهى مى دهم كه پروردگارم بهترين پروردگار، وحضرت محمّد [(ص )] بهترين فرستاده است ، گواهى مى دهم كه بر فرستاده ، جز تبليغ و رسانيدن آشكار [دين ] چيزى نيست .
و او است كه در پيشاپيش رحمت (باران ) خود بادها را مژده دهنده مى فرستد تا آنگاه كه ابرى سنگين بردارد آن را به سرزمين مرده برانيم بدانوسيله آب فرو باريم و با آن آب از هر گونه ميوه ها (از زمين ) بيرون آوريم ، همچنان مردگان را بيرون آوريم شايدشما متذكر شويد (57)
محمّد صلى الله عليه و آله گواه امّت و مژده رسان است و حسين عليه السلام در روزرستاخيز گواه زائران و سوگوارانش و بشارت دهنده از سمت راست عرش خداست كه به سوگواران و زائران خالص و عارف كويش ، بشارت نجات مى دهد.(1278)
پس پيامبران پيوسته به آمدن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مژده مى دادند چنانكه مى فرمايد: يهود و نصارى نام و صفت او را در تورات وانجيل به صورت مكتوب در نزد خود مى يابند كه آنان را به كارهاى پسنديده فرمان مى دهد و از كارهاى ناشايست باز مى دارد. (952) و اين مژده همان است كه خداوند ازقول عيسى بن مريم عليه السلام نقل مى كند: و مبشرابرسول تاءتى من بعدى اسمه احمد (953) ((وحال آنكه مژده دهنده ام به پيامبرى كه پس از من مى آيد و نامش احمد است .)) پس موسى وعيسى به آمدن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مژده دادند چنانكه هر پيامبرى به پيامبر ديگر مژده مى داد تا به محمد صلى الله عليه و آله رسيد.
ويژگى به توحيد و يگانگى را خاص خود پسنديد، چرا كه با نور خود پوشيده است ودر اوج علو و برترى قرار دارد و از آفريدگانش مستور است . رسولان و پيام آوران رابرانگيخت تا حجتى رسا بر خلق خود داشته و آنان گواهى بر خلق بوده باشند، در ميان خلق پيامبران را به عنوان مژده دهنده و بيم رسانندگانى برانگيخت تا هر كه راه هلاكپويد يا (به ايمان ) زنده گردد از روى دليل روشن باشد، و نيز بندگان آنچه را كه از پروردگارشان نمى دانستند بازيابند، و در نتيجه پس از انكار، خداى خود را به ربوبيت بشناسد و بعد از عناد و سركشى ، خداوندى را تنها از آن او دانند.(214)