منشور دوشش گوشه ای
جملاتی از کاربرد کلمه منشور دوشش گوشه ای
حیف و صد حیف که در عالم امکان صائب گوشه ای نیست که کس با دل غمناک رود
هر دل و هر حالتی، دارد از آن راحتی قاسمی و گوشه ای، درد دل بی قرار
هر آن عمری که آن از کام دل بر گوشه ای افتد ز من پرسی من این را از حساب عمر نشمارم
گیرم که مهد امن و امان گشته روزگار کو گوشه ای که خواب فراغت کند کسی
هر گوشه ای ز باغ بهشتی است آشکار اکنون کسی بهشت نخواهد به جای باغ
به تیری ای کمان ابرو نشان کن استخوانم را که از هر گوشه ای در چاشنی چندین هما دارد
گوشه ای از بهر آسایش بجز میخانه نیست چاره ی رنج دو عالم غیر یک پیمانه نیست
خم گرفته معده خالی از حرام گوشه ای چون زاهدان نیکنام
دلدارم از وثاق چو آمد بمهر خوان بنشست گوشه ای به خیال نظرعلی
گوشه ای گیر از محیط بیکنار آرزو بیش ازین خاشاک این دریای بی ساحل مباش