منش فش

معنی کلمه منش فش در لغت نامه دهخدا

منش فش. [ م َ ن ِ ف َ ] ( ص مرکب ) این کلمه در بیتی از شاهنامه فردوسی چ بروخیم و بعضی از نسخ ولف آمده و در فهرست ولف به تقریب چنین معنی شده : «ظاهراً به معنی متکبر و مغرور» ولی در شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 5 ص 2365 «ارمنی فش » و در چ روسیه ج 9 ص 73 «منی فش »آمده است :
ز دست یکی بدکنش بنده ای
پلید و منش فش پرستنده ای.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2738 ).

معنی کلمه منش فش در فرهنگ فارسی

این کلمه در بیتی از شاهنامه فردوسی چاپ بر وخیم و بعضی از نسخ و لف آمده و در فهرست ولف به قریب چنین معنی شده . ظاهرا بمعنی متکبر و مغرور .

جملاتی از کاربرد کلمه منش فش

بدر منشین چو آن همخانهٔ تو بیفکن پر چو آن پروانهٔ تو
-سال ۱۳۷۷: منشی هیئت رئیسه دائم مجلس شورای اسلامی (سال اول از دوره پنجم)
اشکم شراب رنگ شد از خون و دور نیست گر بر منش زمانه به عیشی کند حساب
تا آنجا که من توان دارم، برای گسترشِ آیین راستی و گرَوِشِ مردمان به منش نیک کوشا خواهم بود. نیک می‌دانم که درین کوشش، نیرویِ خلل‌ناپذیرِ شهریاریِ اهورایی، یار و یاور من است. همچنین به نیکی آگاهم که دادهای اهورایی از آنِ کسانی است که بدونِ چشم‌داشت در راهِ خدا کار می‌کنند.
بکوشید گفتا که این مرد پیر بیارید نزد منش دستگیر
مکن خوار خواهنده درویش را بر تخت منشان بداندیش را
جز تو کسی گر دم این در زدی ، سرزنش تیغ منش سر زدی

نكته ديگر اينكه معرفى ذات اقدس حضرت احديت جلت عظمته اين خاندانجليل عصمت و نبوت را بملكوتيان و ملائكه اعلى عليين و كاخ نشينان عرشى خود بوده كهبدانيد اى گروه ملائك و اى ساكنين سماوات و عوالم عاليه غرض نهائى و مقصد اساسىاز خلقت و ايجاد تمام موجودات از مبدعات و منشات و مكنونات و از خلقت و زمين از افلاك وشموس و اقمار از بر و بحر و آنچه در قلمرو هستى و پهن دشت آفرينش است جهت خواطر همين پنج نفر خاك نشينان واقع در تحت الكساء بوده است 

پیرنیا در سفرهای مظفرالدین شاه به فرنگ به عنوان منشی مخصوص صدراعظم و سپس به عنوان مترجم حضور داشت. وی در بازگشت موقتش به ایران شاهد ماجرای عزل اتابک بود.
مانتره ۶: با یاری منش نیک و پیروی از اشا باشد که در گسترانیدن پیام اهورایی کوشا باشیم.
چو چشمِ مرا چشمهٔ نور کرد ز چشم منش چشمِ بد دور کرد
کی افسون خواند در گوشت که ابرو پر گره داری؟! نگفتم: «با کسی منشین که باشد از طرب عاری؟!
و يـتـيـمـى را پـنـاه داده ، خـداونـد او را به خاطر عمل فرزندش بخشيده است ، سپس پيامبر(صـلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: ميراث خداوند بزرگ به بنده مؤ منش اين است كهفرزندى به او بدهد كه بعد از وى مطيع فرمان خدا باشد، سپس امام صادق (عليهالسلام) بـهـنـگـام نـقـل ايـن حـديـث آيه مربوط به زكريا را تلاوت فرمود: هب لى من لدنك وليايرثنى و يرث من آل يعقوب و اجعله رب رضيا.
ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمی‌شناسی به در کنشت منشین تو که بت نمی‌پرستی
منش از مردمان رخ می‌نهفتم ستم بین کآخر از من رخ نهان کرد
مارگارت ناتالی اسمیت در ۲۸ دسامبر ۱۹۳۴ در شهر ایلفورد، اسکس زاده شد. پدر او ناتانیل اسمیت (۱۹۹۱–۱۹۰۲)، آسیب‌شناس اهل نیوکاسل بود که در دانشگاه آکسفورد کار می‌کرد و مادرش مارگارت هاتن (۱۹۹۷–۱۸۸۶)، یک منشی اهل گلاسگو بود. او در چهار سالگی، به همراه خانواده‌اش به شهر آکسفورد نقل مکان کرد. اسمیت تا ۱۶ سالگی در دبیرستان آکسفورد تحصیل کرد و پس از آن به خانه تئاتر آکسفورد رفت.
اگرچه رضاقلی هدایت (نیرالملک) سمت ریاست تشریفاتی حزب را داشت، ولی عملاً سید ضیاء با عنوان منشی کل حزب، رهبری حزب را در دست داشت. سایر اعضای مشهور حزب عبارت بودند از مظفر فیروز، صادق سرمد، حبیب‌الله رشیدیان، بهاءالدین حسام‌زاده، کلنل کاظم خان سیاح (فرمانده کلانتری‌های تهران در کودتای سوم اسفند)، کاظم کورس، مهدی لاری، غلامحسین کاشف، جواد حریری، ارباب مهدی، غلامحسین ابتهاج، دکتر اسماعیل مرزبان، عبدالله خاوری و حسن صدر
ز آب چشم منش آستان مکن همه گل چه می کنی اگر این خاک را به سر نکنی
اصل نهم انقلاب شاه و مردم قانون تشکیل خانه انصاف و قانون تشکیل شورای داوری بود که چهره‌ای نوین از عدالت را به مردم کشور نشان داد. خانه‌های انصاف بر اساس وجدان مردم و انصاف آنها بنیان شد. با بنیان شدن خانه‌های انصاف به جای این که فرد روستایی برای گرفتن حق خود راهی شهرهای دور و نزدیک شود دستگاه قضایی به سراغ او رفت. خانه‌های انصاف عدالت را به رایگان در اختیار روستانشینان قرار دادند و بدانها این شانس را داد که در کارهای قضایی خود شریک باشند. سپاه دانش مامور خدمت در هر روستا و محل منشی خانه‌های انصاف بود.
تیزهوشی و کیاست و حسن تدبیر حاج جابر موجب قدرت و نفوذ وی و افول قدرت شیوخ بنی کعب آل ناصر شد. حاج جابر پس از چهل و اندی سال حکمرانی بر محمره و اطراف آن در سال ۱۲۹۸ هجری قمری (۱۸۸۱ میلادی) درگذشت. جانشین او شیخ مزعل هم منش پدر در سیاست را دنبال کرد. شکست مشعشعیان در سال ۱۲۹۹ هجری قمری (۱۸۸۲ میلادی) و شکست سپاه بنی کعب آل ناصر از سپاه شیخ مزعل به فرماندهی برادرش شیخ خزعل سبب شد تا شیخ مزعل قلمرو خود را توسعه دهد.