منزل خانه. [ م َ زِ ن َ / ن ِ ] ( اِمرکب ) چپرخانه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به منزل شود.
معنی کلمه منزل خانه در فرهنگ فارسی
چپر خانه .
جملاتی از کاربرد کلمه منزل خانه
سپس نوبت به خانه مصدق که در واقع مقر نخستوزیری بود رسید. نخست جمعیت بدون پشتوانه نیروهای نظامی به منزلش حمله کردند اما با آتش مسلسل عقب رانده شدند؛ دومین حمله که با همراهی و پشتیبانیِ سربازانِ طرفدارِ زاهدی انجام شد، باز ناکام ماند. این بار تانکهای سنگینِ شرمن به محل رسیدند و خانه را به توپ بستند، حدودِ ۶ بعدازظهر دیگر دفاعِ گارد حفاظتِ نخستوزیری در هم شکست و خانه ویران شد. جمعیت مهاجم توانستند به داخل خانه وارد، هر آنچه بود را به تاراج بردند و ساختمان را به آتش کشیدند. برای منزل کناری که خانه پسرِ مصدق بود، نیز همین اتفاق رخ داد. عصر مابقی زندانیان که در حادثه کودتای ۲۵ مرداد یا توطئه قتل مصدق در ۹ اسفند در زندان بودند آزاد شدند و سرلشکر زاهدی قدرت را در دست گرفت.
پس از آن سه روز گذشت و رسول خدا(ص ) به ديدن ما نيامد. چون بامداد روز چهارمبرآمد، حضرت تشريف آورد. ورود رسول خدا(ص ) مصادف شد با حضور اسما بنتعميس ) در منزل ما. حضرت به اسما فرمود: تو اينجا چه مى كنى ؟ با اينكه در خانه مردهست چرا اينجا توقف كرده اى ؟ اسما گفت : پدر و مادرم فدايت ، دختر در شب زفاف بهحضور زنى كه بر حاجات او رسيدگى كند، نيازمند است . توقف من در اينجا از آن رو بودهاست كه اگر فاطمه را حاجتى دست داد او را يارى رسانم .
شعبى مى گويد : عمر مردى از ياران خود را گم كرد . به عبدالرحمن بن عوف گفت با منبيا تا به منزل فلانى برويم ببينيم آنجا نيست ؟ وقتى به خانه اش آمدند ديدند درب خانه اش باز است و او نشسته و همسرش در ظرف نوشيدنى مى ريزد و به او مى نوشاند.
چه اختر بود کامشب بر سرم تاخت که به در خانه من ساخت منزل
چون به آهنگ ریاض خلدو گلزار جنان بست ازین غم خانه رخت و کرد ازین منزل سفر
«مرحوم مدرس -رحمه الله - خوب من ایشان را هم دیده بودم. این هم یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد، در مقابل ظلم آن مرد سوادکوهی آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود. ایشان را به عنوان طراز اول، علما فرستادند به تهران و ایشان با گاری آمد تهران. از قراری که آدم موثقی نقل میکرد، ایشان یک گاری آنجا خریده بود و اسبش را شاید خودش میراند تا آمد به تهران. آنجا هم یک خانه مختصری اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم، خدمت ایشان - رضوان الله علیه - مکرر رسیدم.»
منزل ماپار مربوط به دوره پهلوی اول است و در اهواز، خیابان نادری، خیابان خوانساری، پ ۵۵۱ واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۲۲۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. این خانه تاریخی در ۲ طبقه بوده و شامل زیرزمین و یک طبقه همکف و اتاقی در بالا است.
از دل و دیده در این خانه دو منزل داری تا کدامین به پسندی تو که جای تو کنم
دوم ـ فرمود آن حضرت اگر بتوانى كه از منزلت بيرون نيايى بيرون ميا؛ زيرا كه تولازم است در بيرون آمدن كه خود را حفظ كنى : غيبت نكنى و دروغ نگويى و حسد نبرى و رياو تـصـنـع و مـداهـنـه نـكـنـى ، حـفـظ كـردن شـخـص خـود را از ايـن مـعـاصـى در بـيـن مـردممـشـكـل اسـت ، لكـن اگر در منزل بماند و بيرون نيايد از شرّ آنها آسوده است پس فرمودخـوب صـومـعـه اسـت بـراى آدم مـسلمان خانه اش ، نگه مى دارد در آن چشم و زبان و نفس وفرج خود را.(36)
جرايم غير انسانى <>گفت : وقتى اين نامه را خواندم ، تمام بدنم لرزيد. از شدت ناراحتى و هيجان ، گمان مىكردم نزديك است سينه بشكافد و قلبم از غصه بيرون افتد. با سرعت به منزلى كه نشانى داده بود آمدم و آن همين منزل بود. وارد اين بالا خانه شدم . ديدم روى همين تخت ، يك بدن بى حركت افتاده و دختر بچه اش پهلوى آن بدن نشسته و با وضع تلخ و ناراحت كننده اى گريه مى كند. بى اختيار از وحشت آن منظره هولناك فرياد زدم و بى هوش شدم .گويى در آن موقع ، جرايم غير انسانى من به صورت درندگان وحشتناك در نظرم مجسمشده بودند. يكى چنگال خود را به من مى نمود و ديگرى مى خواست با دندان مرا بدرد.وقتى به خود آمدم ، با خدا عهد كردم كه از اين بالا خانه ، كه اسمش را غرقة الاحزان گذارده ام ، خارج نشوم و به جبران ستم هايى كه بر آن دختر مظلوم كرده ام ،مثل او زندگى كنم و مانند او بميرم .
شکسته دل ما زگل آفرید در آن خانه ی پاک منزل گزید
در نقاط مختلف این استان ۳، ۷ یا ۱۱ کپه کوچک آتش برمیافروزند و بعد از روی این آتشها میپرند. در گذشته خاکستر آتش را یکی از دختران جوان به بیرون از خانه میبرد و اهالی خانه در منزل را به روی او میبستند و با این کار نیت میکردند تا در سال جدید ازدواج کند. در مناطق بختیارینشین چهارمحال و بختیاری به چهارشنبهسوری «چهارشنبه سیری» یا «تش پرک» میگویند. بین آنها رسم است ۳ بار از روی آتش بپرند و هربار که میپرند این ابیات را بخوانند: «تش تش نوروز ایکنم / شادی هر روز ایکنم / سرخی تو سی مو / زردی مو سی تو»
روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از خانه بيرون آمد و درحال گذر از كنار منزل فاطمه عليها السلام ، صداى گريه حسين عليه السلام را شنيد وداخل منزل رفت
به هر جا ماه من منزل نشین است نه خانه روضه خلد برین است
خليفه ى دوم صداى مشكوكى را از منزلى شنيد، از بالاى ديوار واردمنزل شد، ديد مردى با همسرش شراب مى نوشد. با درشتى به آن ها خطاب كرد: درپنهانى گناه مى كنيد؟ صاحب منزل گفت : اگر ما يك گناه كرديم تو سه گناه مرتكبشدى . قرآن مى فرمايد: تجسس نكنيد (لا تجسسوا) و تو تجسس كردى ، از در خانه واردشويد، به هنگام ورود سلام كنيد و تو از در خانه وارد نشدى و سلام هم نكردى .الغدير / 6 / 121
ای جابر! اهل ایمان دل به دنیا نمی بندند ای جابر! آخرت خانه بقا و قرار، و دنیا منزل فنا و زوال است و لیکن اهل دنیا را غفلت فراگرفته و از یاد عقبی ایشان را بیرون برده است».