معتمد علیه

معنی کلمه معتمد علیه در لغت نامه دهخدا

معتمد علیه. [ م ُ ت َ م َ دُن ْ ع َ ل َی ْه ْ ] ( ع ص مرکب ) آنکه بروی در چیزی اعتماد می کنند. صادق و امین و بادیانت و درست و راست. ( ناظم الاطباء ). مورد اعتماد. مورد اطمینان : تا به اوج ارادت برسید و مقرب حضرت سلطان و مشارالیه و معتمد علیه گشت. ( گلستان ). زیراکه به علم و فقاهت معتمد علیه بود. ( تاریخ قم ص 294 ). پس معتمد این سخن از معتمد علیه او وزیر صاحب رای نیکو خواه و مشفق بر رعیت بشنید. ( تاریخ قم ص 146 ).

معنی کلمه معتمد علیه در فرهنگ عمید

مورد اعتماد، قابل اطمینان.

معنی کلمه معتمد علیه در فرهنگ فارسی

کسی که مورد اعتماد است : استوار ( برای مذکر آید ) : ....تا باوج اردات برسید و مقرب حضرت ومشارالیه و معتمدت علیه گشت .
آنکه بر وی در چیزی اعتماد می کنند صادق و امین و با دیانت و درست است .

جملاتی از کاربرد کلمه معتمد علیه

متقابلاً منطقه قطور به ایران واگذار گردید. در تبلیغات دولتی گفته شد که آرارات کوچک از ایران تجزیه نشده است بلکه ایران آن منطقه را با منطقه قطور مبادله کرده است. اما محمد علی بهمنی قاجار در کتاب تمامیت ارضی ایران در دوره پهلوی می‌گوید که منطقه قطور یا سرو یا ساردیک هم اساساً جزئی تثبیت‌شده و بلامنازع از خاک ایران بوده است که ترکیه صرفاً ادعاهایی مردود و غیرمستند علیه آن مطرح می‌کرد. وی اشاره می‌کند که برخی دست‌اندرکاران وقت از جمله مهندس مخبر یا معتمدی نیز بر تجزیه شدن آرارات کوچک از خاک ایران طبق این قرارداد اشاره داشته‌اند.
در آستانه پیروزی علیه اسکای نت، جان کانر ستوان معتمد خود کایل ریس را برای حفاظت از مادرش سارا کانر به گذشته می‌فرستد ولی او با چیزی که انتظارش را ندارد روبرو می‌شود. سارا کانر بعد از اینکه در سن نه سالگی توسط یک نابودگر یتیم شده، توسط نابودگر دیگری (با بازی آرنولد شوارتزنگر) برده می‌شود که ماموریتش حفاظت از اوست. این نابودگر به او آموزش داده تا با سرنوشتی روبرو شود که همیشه تلاش در اجتناب از آن را داشت.
از یک وزیر، یک معتمد، چند سپهسالار نظامی، چند دبیر، چند محاسب و مستوفی و افرادی به‌عنوان محصل مالیاتی (جمع‌کنندگان مالیات) بود. به واسطه سابقه مردم گیلان در قیام علیه دولت صفویه طبیعی است که سختگیری و خشونت مأموران دیوانی مرکزی در آن منطقه شدید بود. این امر بر مردم فشار وارد می‌کرد و آنان را در برابر این اجحافات آماده و مساعد تحرکات خشن می‌نمود.
از آنجایی که منافع تجاری خاندان قوامی با انگلیسی‌ها منطبق بود، ایلات خمسه عموماً از اهداف بریتانیا در جنوب ایران حمایت می‌کردند. هنگامی که انقلاب مشروطه آغاز شد، انجمن فارس که تحت تسلط عناصر مذهبی بود، علیه قوامی‌ها دست به کار شد، زیرا آن‌ها از سلطنت‌طلبان حمایت می‌کردند و به عنوان دست‌نشانده انگلیسی‌ها در نظر گرفته می‌شدند. صولت‌الدوله، ایلخان قشقایی، با سوء استفاده از این موقعیت، با نیروهای انجمن متحد شد. بدین ترتیب او پایگاه سیاسی ارزشمندی را در شیراز که پایگاه سنتی قوامی‌ها بود، به دست آورد، در حدی که چندین بار افراد قشقایی به داخل شهر لشکرکشی کردند. در اسفند ۱۲۸۶، با ترور محمدرضا خان قوام‌الملک، و سوء قصد به جان پسر بزرگش حبیب‌الله خان، توسط نعمت‌الله بروجردی، از مشروطه‌خواهان طرفدار معتمد دیوان کواری، کل استان به آشوب کشیده شد.
برخی معتقدند، این گفته اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۳، گویای این رویکرد جنگی به اقتصاد است: «نباید سرمایه‌های هنگفت در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد که اهرمی علیه دولت (حکومت) داشته باشند». به‌عنوان نمونه یکی از نتایج مستقیم چنین نگاهی این است که در ایران امکان تأسیس بانک‌های خصوصی و موسسات اعتباری تنها به معتمدین نظام داده می‌شود.
در سال ۱۶۶۲ م. در جریان بیماری ناگهانی و شدید اورنگ زیب و سفر او به کشمیر برای درمان، روشن‌آرا نایب‌السلطنهٔ او شد و به هیچ‌کس جز افراد معتمد خود اجازهٔ ملاقات با او را نمی‌داد. روشن‌آرا با اعتقاد به اینکه امیدی به زنده ماندن برادرش نیست، مسئولیت دولت را به عهده گرفت. وقتی رحمت‌النسا بیگم از این ماجرا باخبر شد و شکایت کرد، روشن‌آرا عصبانی شده موهای او را گرفت و از اتاق اورنگ زیب بیرون کشید. وی همچنین در زمان حضور برادرش در تصمیمات مأخوذه توسط وی شرکت فعالی داشت. او همچنین عاشق طلا و زمین بود و در مقیاس بسیار وسیع، اغلب با روش‌های فاسد و بی‌رحمانه، ثروت و دارایی جمع می‌کرد. این امر منجر به شکایت‌های بی‌شماری علیه وی شد که هیچ‌یک از آنها به‌دلیل موقعیت والای وی در دربار، به محکمه کشیده نشد. علاوه‌براین، او آشکارا از قدرت‌ها و امتیازات بسیار فراگیری که اورنگ زیب به او اعطا کرده بود، درست قبل از عزیمت به کارزار طولانی نظامی خود در دکن، برای پیشبرد اهداف مالی خود سوءاستفاده کرد.