[ویکی فقه] مطلاق بودن امام حسن (شبهه). امام حسن مجتبی (علیه السّلام) دومین امام شیعیان و بزرگترین فرزند امام علی (علیه السّلام) می باشد. تعداد معدودی از روایات در منابع امامیه و اهل سنت از کثیرالطلاق بودن امام مجتبی (علیه السّلام) حکایت می کند، لذا امروزه وهابیون نسبت به وجود مبارک امام مجتبی (علیه السّلام) خرده می گیرند می گویند ایشان فردی مِطلاق بود. در این مقاله به بررسی روایات موجود می پردازیم. امروزه وهابیون نسبت به وجود مبارک امام مجتبی (علیه السّلام) خرده می گیرند و بر اساس برخی منابع، می گویند ایشان فردی مِطلاق بود. یعنی بسیار زن می گرفت و طلاق می داد. واکاوی این مساله آنگاه ضرورت پیدا می کند که بدانیم این موضوع علاوه بر آنکه در منابع آنان انعکاس داشته، در برخی از منابع حدیثی نامور و متقدم امامیه هم به چشم می آید. نوشتار حاضر در نظر دارد با استقصاء از روایات منابع امامیه، پاسخی مناسب از این روایات ارائه دهد. پاسخ اجمالی تعداد محدودی از روایات منابع امامیه از کثیرالطلاق بودن امام مجتبی (علیه السّلام) حکایت می کند. دو روایت در کافی کلینی، یک روایت در محاسن برقی و یک روایت در دعائم الاسلام قاضی نعمان مغربی است. پاره ای از این دست گزارش ها در میراث حدیثی اهل سنت هم بازتاب داشته است. روشن است روایات اهل سنت برای ما قابل قبول نیست به همین دلیل تنها درصدد تحلیل و ارزیابی روایات منابع امامیه بر می آییم.گفتنی است اندیشمندان امامی در مواجهه با این روایات، سه دسته اند. بسیاری از آنان قائل اند این روایات ساختگی اند. صاحب حدائق توقف می کند و پاسخی برای این روایات ارائه نمی دهد. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۲۵، ص۱۴۸، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، طبق برنامه مکتبه اهل البیت. نخست متن این گزارش ها را می آوریم و پس از بررسی سند به واکاوی محتوای آنها می پردازیم. ← روایت یکم ...
جملاتی از کاربرد کلمه مطلاق بودن امام حسن
با توجه به فشارهاى سياسى و تحت نظر بودن امام و تعقيب و مجازات كسانى كه درصدد تماس با حضرت بودند، حميرى مى خواست بگويد راهى براى دست يابى به منبع علم و انديشه يعنى امام موجود نيست .
از آنچه تاكنون گفته شد، معلوم مى شود كسانى كه به شيعيان مطالب نادرست را نسبتداده اند و آنان را متّهم به بعضى از امور شنيعه نموده اند،مثل اينكه شيعيان معتقد به خدا بودن امامان خود هستند، يا اينكه معتقد به نبوت حضرت علىعليه السّلام مى باشند، يا مذهب آنان از يهوديت سرچشمه مى گيرد و... از روى نادانى وجهالت و عدم اطلاع از حقيقت و واقعيت سخن گفته اند و احيانا هم منشاء اين مطالب ، تعصبكور و قضاوت نابخردانه است كه انسان براى حفظ و صيانت از مذهب خودش ، ديگر مذاهبرا از طريق متهم نمودن به مطالب پوچ و واهى ، بدنام مى نمايد تا در نتيجه مذهب خودشخوشنام باقى بماند. در حالى كه مكتب تشيع تنها مكتبى است كه درطول تاريخ با نادرستى ها مبارزه نموده و شيعيان تنها مسلمانانى هستند كه مطالب پوچو غير منطقى را مردود دانسته و نپذيرفته اند.
7 - خصوصى بودن امام حسن (ع ) با دوستان ابو هاشم جعفرى ، يكى از شاگردان و دوستان امام حسن عسكرى (ع ) بود، او چند روز،به امام حسن (ع ) روزه مستحبى گرفت ، و هنگام افطار، همراه امام (ع ) با هم افطار مى كردند.
آزاد بودن امام عليه السلام از سوى مردم كوفه كوچكترين اثر مثبت و منفى دراصل مبارزه آن حضرت نداشت همانگونه كه اصل دعوت آنان نمى توانست انگيزه و علتمبارزه و قيام آن حضرت باشد.
در باب ذكر و ياد خدا بودن امام ، فقط به بيان خاطره اى در اين مورد اكتفا مى كنيم .يكىاز مسؤ ولان مى نويسد: تقريبا چهل و هشت ساعتقبل از رحلت امام بود كه من بالاى سر ايشان رفتم ، احساس كردم امامتحليل مى روند، درد شديدا اذيتشان مى كرد.فرمودند: درد، خيلى اذيتم مى كند، يكى ،دو تا از متخصصان به من گفتند كه آلودگى خون به شدت زياد مى شود به گفتههمه پزشكان و نزديكان ، عكس العملى ايشان در برابر درد، ذكر خدا، و ياد مولا على (ع )بوده است .
مپرس سرّ نهان بودن امام ای فیض که کارهای خدا را سئوال بیادبی است
امام در اسلام كسى است كه بنا به فرمان خدا، راهبر و راهنماى مردم به راه حق باشد؛ خواهچنين امامى انسان باشد و يا كتاب .
اگر بمیرد به مرگ جاهلی مردهاست و مبارزه با سلطان و خروج بر او جایز نیست؛ هرچند ستمکار باشد.» هرچند برخی از معتزله و اشاعره و خوارج فاسق بودن امام را مخل امامت شمردهاند و خروج بر امام ظالم و فاسق را واجب میدانند.
كمله ((ارجاء)) در لغت عرب دو معنا دارد: تاءخير انداختن و اميد دادن .(26) اطلاق اسممرجئه يا مرجيه بر گروهى خاص به معناى نخست از آن روست كه آنانعمل را از ايمان مؤ خر مى دانستند و معتقد بودند كهعمل از حيث رتبه بعد از ايمان بوده و داخل در حقيقت ايمان نيست . اما اطلاق اين اسم بههمعناى دوم از آن روست كه معتقد بودند معصيت به ايمان ضرر نمى زند، همان گونه كه باوجود كفر طاعت فايده اى ندارد. بنابراين مرجده به مؤ منين اميد مى دادند كه اگر گناهانىرا انجام دهند ممكن است بخشيده شوهد. برخى گفته اند مراد از ارجاء، تاءخير انداختن حكممرتكب كبيره تا روز قيامت است ، يعنى در دنيا نبايد درباره آنان قضاوت كرد و آنها رااهل بهشت يا جهنم دانست . برخى ديگر ارجاء را به معناى تاءخير انداختن قضاوت دربارهحق يا باطل بودن امام على عليه السلام و عثمان و طلحه و زبير، و به طور كلىگروههايى كه بعد از دو خليفه اول با يكديگر درگير شدند، تا روز قيامت مى دانند.همچنين گفته شده ارجاء به معناى مؤ خر دانستن امامت على عليه السلام از خلفاى سه گانهاست . بر طبق اين نظر مرجئه و شيعه در مقابل يكديگر قرار مى گيرند.(27)
گروهى بودند كه در زمان زنده بودن امام كاظم (عليه السلام ) اعتقاد داشتند كه او همان((قائم منتظر)) است و زندانى شدن او را، همان غيبتى مى دانستند كه از خصوصيّات حضرت قائم (عليه السلام ) است .
5 - تعهد معاويه به در امان بودن تمام مردم از تعقيب و آزار او، و عدم آزار شيعيان على عليه السلام در هر كجا كه باشند، و در امان بودن امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام و سائر خاندان پيامبر.