مصلحت کردن

معنی کلمه مصلحت کردن در لغت نامه دهخدا

مصلحت کردن. [ م َ ل َ ح َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مشورت کردن و کنکاش کردن. ( ناظم الاطباء ). شور کردن. مشورت نمودن. مشاورت کردن. ( از یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه مصلحت کردن در فرهنگ فارسی

مشورت کردن و کنگاش کردن

جملاتی از کاربرد کلمه مصلحت کردن

به باغ رفتن و می خوردن وطرب کردن به موسم گل و فصل بهار مصلحت است
غمت هلاک مرا مصلحت نمی‌داند و گر نه مساله را مختصر توان کردن
روشنی چشم من روی نکو دیدن است مصلحت کار من کار به جا کردن است
امپراتوران بیزانس از طریق حمایت خود از حاکمیت ایبری، برای محدود کردن نفوذ ساسانی و سپس اسلام در قفقاز تلاش کردند، اما شاهزادگان ایبریا همیشه در خط طرفدار بیزانس خود ثابت قدم نبودند، و به دلیل مصلحت سیاسی، گاهی اوقات حاکمیت قدرت های منطقه ای رقیب روم ( از جمله ساسانیان و اعراب مسلمان) را به رسمیت می شناختند.
این سخنان و اعتراضات به‌وضوح ایران را در آستانهٔ قیامی دیگر قرار می‌داد. اما در این مورد، به‌نظر می‌رسد که حکومت شاه با استفاده از تجربه‌های قبلی، به‌ویژه ماجرای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، اقداماتی متفاوت انجام دهد. در این‌جا تفاوت دیگری که با نهضت ۱۵ خرداد وجود داشت آن بود که در قیام ۱۵ خرداد، تقریباً تمام مراجع و علمای حوزه از آن پشتیبانی و حمایت می‌کردند و با تمام توان و نفوذی که داشتند خمینی را یاری می‌دادند. اما در مدت این یک سال، برخی از رهبران نهضت به مصلحت‌گرایی و محافظه‌کاری روی آورده‌بودند و رفتار و گفتاری جسورانه از آن‌ها دیده نمی‌شد؛ بنابراین این نهضت جدید برای خمینی دارای مشکلاتی بود، از طرفی شاه و هم‌دستان او با تجربهٔ بیشتری عمل می‌کردند و از سوی دیگر، حوزه‌های علمیه نیز آن وحدت و هم‌دلی گذشته را نداشتند. این اختلافات باعث بی‌پرواتر عمل کردن شاه در برخورد با خمینی می‌شد. او این‌بار تصمیم گرفت خمینی را به خارج از کشور تبعید کند.