مصلحت نمودن

معنی کلمه مصلحت نمودن در لغت نامه دهخدا

مصلحت نمودن. [ م َ ل َ ح َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) صلاح و صواب به نظر آمدن : چه از کثرت اراجیف مختلف که در آن تاریخ برسبیل مجمجه از افواه شنوده می آمد،دل بر اقامت خراسان و لاسیما در غیبت سلطان قرار نمی گرفت و تخلف به هیچوجه مصلحت نمی نمود. ( المعجم ص 4 ).

معنی کلمه مصلحت نمودن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) صلاح بودن : چه از کثرت اراجیف مختلف که در آن تاریخ بر سبیل مجمجه از افواه شنوده می آمد دل بر اقامت خراسان و لاسیما در غیبت سلطان قرار نمیگرفت و تخلف بهیچوچه مصلحت نمی نمود ...

جملاتی از کاربرد کلمه مصلحت نمودن

2 رها كردن كار يتيمان ، مصلحت نيست ، بلكه به نيّت خير و با چشم برادرى معاشرت نمودن با آنان مصلحت است . (قل اصلاح لهم خير)
126- خوددارى انبياى مرسلين و اولياى راشدين - صلوات الله عليهم اجمعين - ازانجام دادن معجزات و كرامات كه اصل آن عبارت از اظهار ربوبيت و قدرت و سلطنت و ولايتبر عوالم والاى وجود و عوالم نازله آن است ، از ناحيه مقام ((حفظ عبوديت وادب در پيشگاهمقدس ‍ حضرت ربوبى )) از جانب ايشان مى باشد، مگر در مواردى كه مصلحت ، اظهارمعجزات يا كرامات را اقتضا نمايد. البته در اينقبيل موارد نيز (اين بزرگواران ) با اظهار عبوديت و بندگى و فقر و افتادگى خود، وبا دور افكندن خوديتشان ، روى به سوى رب الارباب مى گردانند و (انجام ) امر (موردتقاضا به صورت معجزه يا كرامت ) را به خالق (اصلى اش ) واگذار مى كردند، و ازجاعل و موجد حقيقى اش - كه قدرتش والا مرتبه است - استدعا و طلب ظاهر نمودن آن امر رامى نمودند، با وجود اينكه ربوبيتى كه به دست ايشان - عليهم السلام - ظاهر شده درحقيقت (همان ) ربوبيت حق ، جل و علاست ؛ اما آنها حتى از اينكه ربوبيت حق به دست آنانظاهر شود نيز ابا داشتند.