مرده کردن. [ م ُ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خود را مرده کردن ، خویش را مرده کردن ، خود را به مردن زدن. بی حس و حرکت افتادن چون مردگان. خود را مرده وانمود کردن : ز آنکه آوازت ترا در بند کرد خویش او مرده پی این پند کرد.مولوی.
جملاتی از کاربرد کلمه مرده کردن
این خطا یکی از رایجترین خطاهای موجود در وب است که معمولاً به دلیل دنبال کردن پیوندهای مرده یا خراب (یا لینک شکسته) به وجود میآید.
از فیلمهایی که وی در آن نقش داشتهاست، میتوان به تقدیم به همه پسرانی که عاشقشان بودم، تقدیم به همه پسران ۲، تقدیم به همه پسران ۳، دشت سوزان، رامونا و بیزوس، بزرگ کردن هلن، الویس ساختمان را ترک کرد، صدایت را ببر بالا، بزرگتر از آسمان، بلوز زنگ عروسی، سرزمین رؤیایی، دوستپسر مرده من و آتشفشان اشاره کرد.
بر خفته کجا نهان توانی کردن کز بوی خوش تو مرده آگاه شود
روزی روفوس به خانه بابی میرود تا ترتیب پنهان کردن جسد ظاهراً مرده یک «اوکامی» را دهد. بابی به او کمک میکند از دست FBI فرار کند. اما بعداً معلوم میشود «اوکامی» زنده است و بابی دوباره او را میکشد. بعداً روفوس با قطبهای اطلاعاتی اش دربارهٔ زندگی انسانی کراولی طالاعات جمع میکند و حلقهای متعلق به پسر کراولی را از موزه میدزدد تا به بابی برای پس گرفتن روحش کمک کند.