مرده ذوق. [ م ُ دَ / دِ ذَ ] ( ص مرکب ) آنکه حس ذوق او باطل باشد. ( آنندراج ). بی ذوق. فاقد ذوق سلیم : ترسم که مرده ذوق شمارند خضر را جان دادنی ز شوق تو روزی هوس نکرد.ظهوری ( آنندراج ).
معنی کلمه مرده ذوق در فرهنگ فارسی
آنکه ذوق لطیف وسلیم را از دست داده بی ذوق : ترسم که مرده ذوق شمارند خضر را جان دادنی ز شوق تو روزی هوس نکرد . ( ظهوری )
جملاتی از کاربرد کلمه مرده ذوق
واپسین شطحیات کتابی است شامل یادداشتهای دوران بیماری نیچه، که به دست یوهان خوک زبانشناس دانشگاه لیدن هلند جمعآوری شده و در سال ۱۹۹۸ زیر عنوان «من مردهام چون احمقم» به چاپ رسیده است. گردآور اصلی، عنوان «یادداشتهای بیماری» را بر اثر خود گذارده که مترجم فارسی بنا بر ذوق خود عنوان «واپسین شطحیات» را برای آن برگزیده است. در واقع این نوشته تنها اثری از نیچه است که توسط او بین سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۷، یعنی دوران کسوف معنویاش، به تحریر درآمده و میتوان آن را به نوعی واپسین نوشتههای او دانست.
مفرح نامهای کز ذوق آن راز امید مرده در تن زنده شد باز