مردم پرست. [ م َ دُ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) مخلوق پرست. آنکه مردم را پرستد. دوستدار خلق. || ( حامص مرکب ) مردم پرستی. مردم پرستیدن. پرستش مردم. عبادت مردم. تملق : بت پرستیدن به از مردم پرست پند گیر و کار بند و گوشدار.بوشکور.
معنی کلمه مردم پرست در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه را پرستد مخلوق پرست . ۲- پرستش مردم عبادت مخلوق : بت پرستیدن به از مردم پرست پند گیر و کاربندو گوش دار . ( ابوسلیک گرگانی )
جملاتی از کاربرد کلمه مردم پرست
دگر گفت کای شاه یزدان پرست بدر بر بسی مردم زیردست
با همه ى جهالت و غفلت ، بيشتر مردم مى خواهند خوشى و راحتى ، و همه خوبى ها را دردنيا داشته باشند و مى گويند: يزيد از حسين - عليه السلام بهتر بود - براىدنياى ما هم ، بهتر از يزيد است ، چه رسد به آخرت . و زبانحال اهل دين به دنيا پرستان اين است :
واعظ، جهان ز مردم خودبین پرست، لیک بینا بعیب خویش، تو تنها شدی و من!
مرا توبه دادند از می پرستی ازین پس اگر می پرستم نه مردم