مدحت گویی

معنی کلمه مدحت گویی در لغت نامه دهخدا

مدحت گویی. [ م ِ ح َ ] ( حامص مرکب ) مداحی. مدح. مدیحه سرایی. عمل مدحتگو. رجوع به مدحت گو شود.

معنی کلمه مدحت گویی در فرهنگ فارسی

مداحی

جملاتی از کاربرد کلمه مدحت گویی

بلبل آغاز کرده مدحت گل راست گویی منم ثناگر حسن
وانجا که در معانی مدحت بکاومش گویی جهازخانهٔ دریا و معدنست
ای سنایی چند گویی مدحت روی نکو بس کن اکنون دست اندر رحمت جبار زن
ای سخندان تو اگر مدحت شه گویی امید جز به داننده اسرار مکن گو نکنم
چو انشا کنم مدحتی گویی احسنت چو پیدا کنم حاجتی گویی آری