مخلوق بودن بت ها

معنی کلمه مخلوق بودن بت ها در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مخلوق بودن بت ها (قرآن). یکی از مهمترین دلایلی که ثابت می کند بتها شایستگی پرستش را ندارند مخلوق بودنشان است.
مخلوق بودن بتها، دلیل عدم شایستگی آنها برای پرستش:۱. أیشرکون ما لایخلق شیا وهم یخلقون. ۲. والّذین یدعون من دون اللّه لایخلقون شیا وهم یخلقون. ۳. واتّخذوا من دونه ءالهة لّایخلقون شیا وهم یخلقون ولایملکون لأنفسهم ضرّا ولا نفعا ولایملکون موتا ولا حیوة ولا نشورا. ۴. قال أتعبدون ما تنحتون • واللّه خلقکم وما تعملون.

جملاتی از کاربرد کلمه مخلوق بودن بت ها

او در سال (218 ه‍) نامه اى به حاكم ((بغداد))نوشت و از او خواست كه قضات و محدثينرا در مورد مساءله مخلوق بودن قرآن بيازمايد تا چنانچه مخالف اين نظر هستند آنان را ازسمت خود عزل كند. همچنين دستور داد: از قضات تعهد بگيرد، شهادت كسانى كهقائل به مخلوق بودن قرآن هستند نپذيرد، و هر كسى كه به اين مساءله معتقد نيست مجازاتنمايد. (314) اين كار كه در واقع نوعى تفتيش عقايد بود در تاريخ به عنوان ((محنةالقرآن )) (315) مشهور شده است .
ماهیتِ قرآن و مخلوق بودن یا نبودنش، و نیز صفاتِ خداوند و ارتباط آن با ذاتِ اَحَدیَّت از دیگر مسائل مورد بحثِ باقر بود.
غالیان یا غُلات (نیز غُلاة) ابتدا به فرقه‌هایی از شیعه گفته می‌شده‌است، اما امروزه به فرقه‌هایی گفته می‌شود که در مذهب خود غلو داشته باشند. در واقع غالیان افرادی هستند که در حق ائمه خود غلو کرده و آن‌ها را از زمره مخلوق بودن خارج می‌کنند و مقام الوهیت را برای آن‌ها قائل هستند.
معراج و سوال و جواب در قبر و مخلوق بودن بهشت و جهنم و شفاعت .
مخلوق بودن جهنم با استفاده از جمله (اعدت للكافرين ) و مانند آن بازگو شد و مخلوقبودن بهشت گذشته از جمله (ان لهم جنات ) نيز استظهار شده است ، زيرا پيام جمله اخيراين است كه ، هم اكنون بهشت در اختيار مومنان وارسته است ، نه آن كه اكنون معدوم باشد وبعد از پيدايش ، ملك مومن صالح شود. چون ظاهر جمله مزبور ملكيتبالفعل است و مالك آن نيز بالفعل موجود است ، مملوك آن نيز بايدبالفعل موجود باشد.
معناى حديث معروف من لم يشكر المنعم من المخلوقين ، لم يشكر اللهعزوجل (بحار، ج 68، ص ‍ 44 ) نيز چنانكه گذشت ، اين است كه نيكوكاران مظاهراحسان الهى هستند و اگر متنعم ، مظهر احسان ولى نعمت را را سپاس ندارد، ولى نعمت خود راسپاس نداشته است . پس سپاسگزارى از مخلوق بما هو مخلوق محمود است و بدونلحاظ حيثيت مخلوق بودن نامحمود .
((واثق ))(227 - 232 ه‍) نيز به پيروى از ((معتصم ))اين موضوع را پذيرفت ، و از((معتزله ))حمايت مى كرد. او تا آنجا به مردم براى پذيرش ‍ عقايد آنان سخت گرفتكه باعث رنجش خاطر مردم ((بغداد))شد. (317) وى افراط را به آنجا رساند كه درمبادله اسراى مسلمين با روميان ، ملاك مسلمانى را پذيرش مخلوق بودن قرآن قرار داد، بهطورى كه هر كدام از اسرا كه قائل به اين مساءله نبودند به اعتبار اين كه مسلمانان نيست، مورد مبادله قرار نمى داد.(318)
پس حق مطلب همان است كه گفتيم فرعون خود را پروردگار مصر و مصريان مى دانسته ،و اگر مربوب بودن آنان را براى رب و پروردگارى ديگر انكار مى كرده روى قاعده واعتقاد خود آنان بوده ، نه اينكه مخلوق بودن آنان و خالقيت خداى سبحان را انكار كردهباشد.
انسان در هستی‌شناسی تیلیش موجودی مخلوق و متناهی است. وی با دو استدلال مجزا این مطلب را به اثبات می‌رساند. در حقیقت مخلوق بودن انسان و به تبع آن قدرت الهی، پاسخی برای سؤال دوم تیلیش مبنی بر اینکه درمان تناهی فرهنگی چیست؟ مطرح شده‌است. این که چگونه انسان می‌تواند در برابر نیروهای مخرب و تهدیدکننده حیات بشری مقاومت کند؟ وی با این استدلال مشخص می‌کند که ما برای در امان ماندن از ترس و تهدید، راهی به جز بازگشت به دامن خدا به عنوان خالق نداریم. خداست که به عنوان قادر مطلق، همواره انسان را در برابر رنج و ترس، گناه و مرگ، بی معنایی و پوچی محافظت می‌کند و به او آرامش می‌بخشد. تیلیش معتقد است ما انسان‌ها موجوداتی متناهی هستیم که ذاتاً از جانب عدم تهدید می‌شویم، در عین حال خودمان مقاومت در برابر این تهدیدها را تجربه می‌کنیم. چنین نیرویی قادر مطلق، حی و حافظ و بالاخره خالق انسان است. این نیرو خداوند است.
(( واجب الوجود )) به جسم بودن متصف نمى گردد زيرا تجسّم از صفات (( ممكنالوجود )) است كه وجود و عدمش نيازمند علت است و لازمه جسم بودن ، مخلوق بودن است .امام هادى در موارد متعددى اين مساءله را طرح كرده و قائلين به تجسّم و جسمانى بودنخداوند را محكوم نموده است . در اينجا پاره اى از آنها رانقل مى كنيم :