محمدحسین صولت قشقایی

معنی کلمه محمدحسین صولت قشقایی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محمدحسین خان فرزند اسماعیل خان صولت الدوله در سال ۱۲۹۳ (ه. ش) به هنگام حرکت ایل از ییلاق به قشلاق در مکانی به نام خویس به دنیا آمد. پدر و مادرش چهارده فرزند به دنیا آوردند که شش تن از آنان در کودکی از دنیا رفتند و فقط چهار پسر و چهار دختر ماندند. چهار برادر به ترتیب سن؛ ناصرخان، ملک منصورخان، محمدحسین خان و خسرو خان بودند.
«اینک روزی رسیده است که بعون الله تعالی ایل مهم قشقایی که سال های دراز در این آب و خاک پرورش یافته و همواره به شجاعت مشهور بوده اند. به مدد برادران وطنی خود تنگستانی ها و دشتستانی های دلاور، دست از آستین مردمی برآرند و چنان چشم زخمی به قشون دشمن و خائنین برسانند که آواز آن در جهان پیچیده و جهانیان بدانند که ایران بردنی و خوردنی نیست.» (از سخنان سردار عشایر صولت الدوله پدر محمدحسین صولت)
نسب خانوادگی
پدرش اسماعیل خان صولت الدوله فرزند داراب خان ایل بیگی مقتدر ایل قشقایی فرزند مصطفی قلی خان ایلخانی (سردار لشکر آرا) فرزند جانی خان متولد ۱۲۵۲ (ه. ش) مردی باهوش، پرتوان و غیرتمند، دین مدار و وطن پرست بود. مادرش خدیجه بی بی دختر عبدالله بیگ کشکولی زنی شجاع و بی باک، سیاس، سخنران و دوراندیش بود که در دوران تبعید و زندانی شدن و در نهایت مسموم شدن همسرش اسماعیل خان به دست رضاخان مسئولیت سنگین ایل را بر عهده گرفت. اما دربارۀ برادرانش ناصر، خسرو و ملک منصور باید گفت که؛ ناصرخان برادر بزرگتر او و متولد ۱۲۸۷ (ه. ش) بود که از همان دوران کودکی به امور ایلاتی پرداخت. ایشان بعد از کودتای ۲۸ مرداد مدتی با عوامل رژیم درگیر و در پی آن راهی خارج از کشور شد و در سال ۱۳۶۲ در آمریکا درگذشت. و اما خسروخان که مردی چهارشانه و خنده رو بود از چهره های سیاسی و جنجالی پس از شهریور ۱۳۲۰ است. او در زمان دکتر مصدق با او همکاری می کرد و در دوره های ۱۶ و ۱۷ به مجلس راه یافت. ایشان بعد از کودتای ۲۸ مرداد به آلمان رفت؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران باز گشت و بر ضد نظام حرکت هایی را انجام داد و با سازمان سیا همکاری کرد که در خرداد سال ۱۳۶۱ دستگیر و اعدام شد. برادر دیگرش ملک منصورخان که اکثر اوقات محمدحسین را همراهی می کرد در دانشگاه اکسفورد انگلستان تحصیل می نمود. ایشان در سال ۱۳۱۸ به آلمان رفته و با شروع جنگ همراه با محمدحسین وارد ارتش آلمان شدند.
تحصیلات
پدر محمدحسین برای با سواد شدن فرزندان خود اهمیت بسیار می داد. تا جایی که محمدحسین می گوید: «من قبل از پنج سالگی درس نمی خواندم؛ اما از پنج سالگی باید به مکتب می رفتیم.» در نتیجه ایشان پس از رفتن به تهران در کالج امریکایی امتحان داد و پس از قبولی وارد آن جا شد. به قول خودش از نظر سواد فارسی و عربی در کلاس هفتم و زبان انگلیسی در کلاس پنجم بود. او دروس دورۀ ابتدای را در ایران گذراند. سپس در سال ۱۳۱۰ برای ادامۀ تحصیلات خود راهی انگلستان و سپس آلمان شد. ایشان در دانشگاه برلن آلمان در رشتۀ اقتصاد مشغول به تحصیل شده؛ اما آن را رها کرد و پس از پیوستن به ارتش به سرباخانه ایی در مزریس نزدیک فرانکفورت منتقل شد.
علایق محمد حسین
...

جملاتی از کاربرد کلمه محمدحسین صولت قشقایی

در بهار ۱۹۴۲ (۱۳۲۱شمسی) بهمن‌بیگی، جاسوس آلمانی به نام شولتس را از تهران به منطقه فارس منتقل کرد. در آن روزها تهران تحت سلطه انگلیسی‌ها قرار داشت و منطقه فارس تحت حمایت قشقایی‌ها و دور از دسترس انگلیسی‌ها بود. ملک منصور صولت قشقایی این اقدام را بدون هماهنگی با ناصر خان قشقایی (ایلخانی وقت) می‌داند و می‌نویسد: «او (محمد بهمن‌بیگی) در زمان جنگ، هوادار آلمان شد. همو بود که همراه با شخصی به نام حبیب‌اله نوبخت، بدون هماهنگی و اطلاعِ ناصر خان، ماژور شولتز (شولتس) آلمانی را از تهران برداشته و به فارس نزد ناصرخان برد که ناصر خان از کار او خیلی ناراحت شده بود»[نیازمند منبع]. البته روایت ملک منصور خان احتمالاً جانبدارانه است زیرا نتیجه آموزش عشایر توسط بهمن‌بیگی، کاهش نفوذ خوانین و تضعیف سلسله مراتب ایلی بود. بهمن‌بیگی به مدت دو سال در ایل ماند و به عنوان منشی و مترجم خوانین قشقایی فعالیت داشت و این ثابت می‌کند که ناراحتی ناصر خان از بهمن‌بیگی اگر نه خیالی بلکه دستکم ناچیز بوده‌است. او در کتاب خود اگر قره‌قاج نبود برخلاف گفته ملک منصور، خان را مشعوف از کار خود توصیف می‌کند تا جایی که اسب زیبای دره شوری، هدیه ایلخان به او می‌شود. پس از این مدت، نهایتاً انگلیسی‌ها دو تن از برادران ناصر خان قشقایی (ملک منصور و محمدحسین صولت قشقایی) را به گروگان گرفتند و ایلخان قشقایی را مجبور کردند در مقابل آزادی برادرانش، جاسوسان آلمانی را در اختیار انگلیسی‌ها قرار دهد. در آن مقطع تاریخی آلمان به عنوان قدرتی که در برابر روس و انگلیس ایستاده‌است در میان ملی‌گرایان و وطن‌پرستان ایران بسیار محبوب بود.