محمد یوسف ارام

معنی کلمه محمد یوسف ارام در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محمد یوسف آرام. آیت الله شیخ محمد یوسف آرام معروف به حائری شاهرودی، و فرزند شیخ زین العابدین فرزند ملا شریف از علمای معاصر است. سال ۱۳۱۳ ه ق در روستای خانخورد، از توابع بخش بیارجمند شهرستان شاهرود به دنیا آمد.
در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی خواهران خود تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش خواند و همراه برادرش شیخ ابوالقاسم خاتمی به منظور تحصیل علوم دینی پیاده به مشهد آمد و در مدرسه نواب سکونت یافت.
اساتید
ادبیات را نزد میرزا عبدالجواد نیشابوری و فلسفه را خدمت ملا عباسعلی پدر حاجی فاضل سرکشیک، و علامه شیخ اسدالله یزدی و ادیب بجنوردی آموخت و سطوح خارج را در درس شیخ حسن برسی و میرزا محمد آقا زاده و حاج آقا حسین قمی شرکت نمود و برای تکمیل تحصیلات به عتبات رفت و در نجف، مدرسه قوام حجره گرفت و به حلقه درس آیات نائینی، کمپانی، عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی پیوست و خود نیز به تدریس سطوح عالیه مبادرت ورزید و پس از چهار سال تحصیل در نجف از اساتید خود کمپانی و اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت نمود. مرحوم آیت الله آرام حدود ۳۵ سال در کربلا بود. او تا ارتحال آیت الله قمی در سال ۱۳۶۶ ه ق کربلا را ترک نگفت و به تدریس و اقامه نماز جماعت در مسجد «عطارها» که مسجد جامع این شهر بود، ادامه داد. تا این که آیت الله میرزا مهدی شیرازی بار دیگر به حوزه کربلا رونق داد.
تالیف زبدة المسائل
پس از فوت مرحوم شیرازی در سال ۱۳۸۰ ه ق مرحوم حائری به درخواست شاگردان خود رساله ای به زبان فارس و عربی به نام «زبدة المسائل» نوشت و نشر داد.
بازگشت به ایران
...

جملاتی از کاربرد کلمه محمد یوسف ارام

نوری، محمد یوسف (۱۳۸۱). مفاتیح الارزاق. ج. ۳–۱. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
در ۱۲۷۲، شاهزاده محمد یوسف ابدالی ۷۰۰ خانوار باخرزی را، که شیرمحمدخان هزاره از باخرز به بادغیس برده و یارمحمدخان حاکم هرات آنان را به هرات آورده بود، به باخرز بازگرداند (رضاقلی هدایت، ج ۱۰، ص ۶۶۵٬۶۶۷–۶۶۸؛ اعتمادالسلطنه، ج ۳، ص ۲۴۴)..
پیش از اینکه بر اساس عهدنامهٔ پاریس در دورهٔ ناصرالدین شاه سرزمین افغانستان از ایران جدا شود خراسان بزرگ بخشی از غرب این سرزمین را در بر می‌گرفت و اقوام گوناگون در آن سکونت داشتند. یکی از این اقوام هزاره‌ها بودند. این قوم که پس از کشیدن خط مرزی میان افغانستان و ایران در دو سوی مرز سکونت اختیار کردند که در تاریخ معاصر خراسان به‌ویژه مشهد نقش‌های متعددی بر عهده داشته‌اند. رهبری این قوم در اواخر دورهٔ قاجار و همچنین دورهٔ پهلوی با محمد یوسف خان هزاره معروف به «صولت‌السلطنه هزاره» بود که وی یک هزاره سنی‌مذهب و نخستین نماینده سنی‌مذهب در پارلمان ایران بود.
موساد در ۹ آوریل ۱۹۷۳ با همکاری IDF عملیات بهار جوانی را در بیروت اجرا کرد. هدف‌های این عملیات عبارت بودند از محمد یوسف نجار (ابویوسف)، رئیس شاخهٔ اطلاعاتی فتح و به‌گفتهٔ موریس سرپرست سپتامبر سیاه؛ Kamal Adwan، سرپرست «بخش غربی» سازمان آزادی‌بخش فلسطین و مسوول عملیات آن در درون اسرائیل؛ و کمال نصیر، سخنگوی سازمان آزادی‌بخش فلسطین. در شب عملیات، گروهی از تکاوران سایرت (Sayeret) با نه قایق موشک‌انداز چند قایق کوچک نگهبانی در یکی از سواحل متروک لبنان پیاده شدند. سپس با دو خودرو به مرکز بیروت رفتند و در آنجا نجار، کمال عدوان و کمال ناصر را کشتند. دو گروه دیگر از تکاوران، ساختمان مرکزی حزب جبههٔ آزادی فلسطین PFLP و یک کارگاه ساخت مواد منفجرهٔ فتح را منفجر کردند. فرمانده تکاوران ایهود باراک بود.
دکتر فرهادی در سال ۱۹۶۱ به وطن آمد و مدیر ملل متحد و ضمناً مدیر روابط فرهنگی آن وزارت تعیین گردید. در سال ۱۹۶۲ در سفارت افغانستان در واشینگتن به وظیفه مستشار مقرر شد. در سال ۱۹۶۴ به وطن بازگشت و در زمان صدارت مرحوم دکتر محمد یوسف در مقام مدیریت عمومی سیاسی وزارت امور خارجه تقرر یافت که در تاریخ وزارت امور خارجه افغانستان، جوانترین مدیر عمومی سیاسی بود.
او فوتبال حرفه‌ای خود را با تیم جوانان سایپا شروع کرد و توانست به تیم بزرگسالان این تیم راه یابد. در همان زمان مربی وقت تیم ملی محمد یوسفی او را به اردوی تیم ملی دعوت کرد. سپس او در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲) به الاهلی امارات پیوست اما او بعد از چند ماه به ایران بازگشت و برای سایپا و بعد از آن سه فصل برای باشگاه پرسپولیس بازی کرد.
یک نمایشِ تلویزیونی به سالِ ۱۳۵۶ به کارگردانیِ محمود محمد یوسف از این نمایشنامه پخش شد.