محمد باقر قائنی بیرجندی

معنی کلمه محمد باقر قائنی بیرجندی در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] محمدباقر قائنی مجتهد بیرجَندی (۱۲۷۶-۱۳۵۲ق)، معروف به محمدباقر آیتی و محدث بیرجندی، فقیه، رجالی و متکلم شیعه در قرن ۱۴ قمری. بیرجندی مدتی در زادگاهش به امامت جمعه و جماعت می پرداخت و منصب قضاوت را نیز بر عهده داشت. نزدیک به ۷۰ اثر به او نسبت داده اند که کبریت احمر از مشهورترین آن هاست.
محمدباقر قائنی در ربیع الاول ۱۲۷۶ق در روستای گازار از روستاهای بیرجند متولد شد. پدرش ملا محمدحسن قائنی از بزرگان بیرجند و مادرش دختر ملا محمدحسین بن ولی الله عسکری قائنی است. جدش ملا علی محمدشریف فاطمی مشهور به اشرف الشرفاء متوفای ۱۲۴۹ق و جد اعلای او ملا محمدباقر از معاصرین مجلسی و حر عاملی است. برادرش هم شیخ محمدتقی قائنی است که فاضل، ادیب و شاعر بود و در شعر به شعله تخلص داشت. وی تحصیلاتش را در قائن، مشهد، نجف و سامرا گذراند و پس از پایان تحصیل به بیرجند بازگشت و به تربیت شاگرد و تألیف مشغول شد. وی در شب جمعه ۱۴ ذی الحجه سال ۱۳۵۲ق در ۷۶ سالگی درگذشت. پیکر او را در مدرسه معصومیه غسل دادند و در مقبره مخصوص خویش به خاک سپردند.

جملاتی از کاربرد کلمه محمد باقر قائنی بیرجندی

در روايات است كه جابربن عبدالله اءنصارى در اءواخر عمر خود كه مبتلا به ضعف پيرى، و نـاتـوانـى بود ، حضرت امام محمد باقر عليه السلام به عيادت او رفت ، و از حالشجـويـا شد . جابر گفت : حالم بجائى رسيده كه پيرى را از جوانى و مرض را از صحت ومـرگ را از زنـدگـى بـيـشتر دوست دارم . و زنده بودنم را بر مرگ ترجيح نمى دهم . امامعـليـه السـلام فـرمود : حال من چنان است كه اگر مبتلا به پيرى شوم همان را دوستدارم ، و اگر واجد نعمت صحت باشم همان را . و چون زنده ام و زندگى را به من عطا كردهمـى پـسـندم ، و اگر دچار مرگ شوم همانرا خواهانم . جابر وقتى كه اين سخن رااز آن حضرت بشنيد ، صورت او را بوسيد و گفت : راست گفت پيغمبر كه به من فرمود :جـابـر تـو يـكى از فرزندان مرا كه همنام من است خواهى ديد يبقر العلم كما يبقرالثـر الارض ‍ (كـه مـى شـكـافـد و واضـح و روشـن مـى كـنـدمـسـائل مـشكله علم را ، همانند شكافتن گاو نر زمين را) بعد گفت : سلام مرا باوبرسان . واشاره به همين مقام نموده . كسى كه چنين سروده :
از دیگر ملزوماتِ نص در دیدگاه محمد باقر، علمِ خاص و ویژه‌ای بود که دریافت‌کنندهٔ نص آن را به ارث می‌برد.
در مـجـلد 7 بـحـار ص 82 (381) در تـفـسـير آيه فاما ان كان من المقربين * فروح وريـحـان و جـنـة نـعـيـم - واقعه : 88 و 89 - و اما اگر ( آنكه جانش بحلقوم رسيده ) ازمـقربين باشد - پس راحتى و رزق و جنت نعيم دارد . راوى گويد من از امام محمد باقر عليهالسـلام از ايـن آيـه سـئوال كـردم ؟ فـرمـود : مـصـداق (كامل ) آن اميرمؤ منان و امامان پس از اوست
ابوبصير گويد: در كوفه زنى را قرآن مى آموختم . در خلوت با وى مزاحىكردم . چون به حضرت امام جعفر محمد باقر عليه السلام رسيدم ، خشمناك در من نگاه كردو گفت : هر كه در خلوت گناه كند، حق تعالى باك ندارد كه به چه نوع وى را هلاك كند.چه گفتى به آن زن ؟ من از شرم روى بپوشيدم و گفتم : توبه كردم .
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : هر كه مؤ منى را عيادت كند، دررحمت الهى فرو رود پس چون نزد او بنشيند، رحمت باو احاطه كند، پس چون برگردد حقتعالى هفتاد هزار ملك را باو موكل گرداند، و از براى او طلب آمرزش كنند، بر اوترحمكنند، گويند خوشا حال تو و گوارا باد بهشت از براى تو تا روز ديگر اينوقت و باوعطا فرمايد زاويه در بهشت كه سواره در آنچهل سال بتازد.
و در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه : از موعظه هاى لقمان به پسرش آن بود كه : اى فرزند! اگر در مرگشك دارى ، خواب را از خود بر طرف كن و نمى توانى كردن ، اگر شك دارى در زندهشدن بعد از مرگ بيدار شدن خواب را از خود برطرف كن و هرگز نمى توانى كردن ،پس چون در اين دو حالت فكر كنى مى دانى كه جان تو در دست ديگرى است و خواب بهمنزله مرگ است و بيدارى به منزله مبعوث شدن بعد از مرگ است .
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه حضرت موسى مناجات كرد، كهپروردگار كدام يك از بندگان خود را دشمن ميدارى ، خطاب رسيد آنكسى كه شب تاصباح مانند مردار افتاده است و روز را ببطالت بشب مى رساند.
ازحضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) منقول است كه چون حق تعالى حضرت آدم رانهى فرمود از خوردن ميوه آن درخت بهشت گفت بلى پروردگارا نگفت انشاءالله پس از آندرخت خورد و از بهشت بيرون آمد پس حقتعالى فرمود پيغمبرش را كه وَلا تَقُولَنَّاِنىّ فاعِلٌ ذلِكَ غَدًا اِلاّ اَنْ يَشاءَ اللهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ اِذا نَسيْتَ پس فرمود كه يعنىمگو هر چيزى را كه اين را ميكنم فردا مگر آنكه مقيد بمشيت الهى گردانى كه بگوئى مگرآنكه خدا خواهد كه نكنم و ياد كن پروردگار خود را هرگاه كه فراموش كنى اورا يعنىهرگاه كه گفتن انشاء الله را فرموش كنى در هر وقت كه بخاطرت بيايد بگواگر چهبعد از يكسال باشد.
جابر از امام محمد باقر عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: زمانى كهرسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم در عيد غدير خم دست على را گرفت ، بلند كرد وبه مردم معرفى نمود و جانشين بعد از خود قرارش داد. شيطان در ميان لشكريان خود نعرهاى كشيد كه تمام لشكريان و اولاد او در هر كجا بودند اطراف او فرود آمدند و گفتند: اىمولاى ما! چه مصيبتى به تو رسيده اين قدر ناراحتى ؟ ما تا بهحال فريادى از اين وحشتناك تر از تو نشنيده بوديم !