[ویکی نور] جلال الدین محمد بن احمد بن محمد بن ابراهیم محلّی(791-864 ق) مشهور به تفتازانی عرب و علاّمه از دانشمندان بنام شافعی مذهب است و در فقه کلام، اصول، نحو و منطق دستی توانا داشت.وی در مصر زاده شد و در آن دیار از دانشمندانی چون محمود اقصرائی، برهان بیجوری،شمس بساطی و علای بخاری دانش آموخت و در مدارس برقوفیه و مؤیدیه به تدریس پرداخت.در خصایل او نوشته اند که بسیار آشکارگو بود و در گفتن حق از کسی پروا نمی کرد.حکّام و دولتمردان به نزدش می آمدند امّا به آنان اعتنایی نمی کرد.منصب قضاوت را به او پیشنهاد کردند، نپذیرفت.پیشه اش تجارت بود.مشهورترین اثر او بخش دوّم تفسیر جلالین است.آثار دیگری هم دارد که شرح جمع الجوامع تاج الدّین سبکی،شرح ورقات امام الحرمین در اصول، کنز الراغبین فی شرح منهاج الطالبین مهمترین آثار او هستند. تفسیر قرآن العظیم للامامین الجلیلین الفصول العشرة فی ضوابط القراءة شرح الورقات فی علم أصول الفقه حاشیة العطار علی شرح الجلال المحلی علی جمع الجوامع فی اصول الفقه الشافعی حاشیة العلامة البنانی علی شرح الجلال شمس الدین محمد بن احمد المحلی علی متن جمع الجوامع للإمام تاج الدین عبدالوهاب بن علی السبکی
جملاتی از کاربرد کلمه محلی محمد بن احمد
پس از فوت «احمد» در سال ۲۸۰، «معتضد» با وجود اختلاف در بین برادران وی، سرانجام در سال ۲۸۱ فرمان حکومت اصفهان و کرج را برای عمر بن عبدالعزیز فرستاد. با نافرمانی که از سوی وی صورت گرفت، خلیفه در سال ۲۸۲ «بکر» را به جای وی گماشت، بکر نیز شورش نمود، در حالی که معتضد، «وصیف» را به نبرد با وی فرستاده بود، بکر به همراه یارانش در سال ۲۸۴ به محمد بن زید علوی در آمل پیوسته و در سال ۲۸۵ در همین شهر وفات یافت. همچنین در سال ۲۸۴ یکی دیگر از فرزندان عبدالعزیز با نام «حارث»، مشهور به «ابولیلی»، که در خدمت معتمد بود شورش نمود. وی توسط عمر بن عبدالعزیز که اکنون به خدمت دستگاه خلافت درآمده بود زندانی شد. پس از فرار، شورش را ادامه داده و در نبرد با خلیفه کشته شد. بدین ترتیب حکومت سیاسی این خاندان در منطقه جبال پایان مییابد. آبادانی شهر «کرج ابودلف» که به دست جد وی ساخته شده بود و به «بلاد» شهرت یافت نیز از اقدامات أبودلف میباشد. همچنین جلسات شعری نیز با حضور وی و دیگر شاعران برگزار میشد.
حديث : 1 ابى رحمه اللهقال حدثنى محمد بن ابى القاسم عن محمد بن على الكوفى عن محمد بن سنان عن فراتبن احنف قال قال ابو عبدالله عليه السلام ربح المومن على المومن ربا.
1039- محمد بن حكيم از امام كاظم (ع ) روايت كرده است ، قاموسالرجال ، ج 8، ص 151.
229- الحر العاملى ، محمد بن الحسن ، اثبات الهداة ، ج 3، ص 588، ح 808، بهنقل از: معجم الاحاديث الامام المهدى عليه السلام ، ج 3، ص 243، ح 772.
حديث : 1 ابى رحمه اللهقال حدثنى سعد بن عبدالله عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن ابى عمير عن عبدالله بنمسكان عن محمد بن مسلم قال سالت ابا جعفر عليه السلام عنقول الله عزوجل ( سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامه )فقال ما من عبد منع زكاه ماله شيئا الا جعل الله ذلك يوم القيامه ثعبانا من نار طوقا فىعنقه ينهش من لحمه حتى يفرغ من الحساب و هو قولهعزوجل (سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامه )قال ما بخلوا به من الزكاه .
عمرو نیز محمد بن زید را نسبت به رافع بدبین کرد؛ در نتیجه کمکی از جانب محمد برای رافع فرستاده نشد.
حديث : 1 حدثنى محمد بن الحسن رضى الله عنه عن محمد بنالحسن الصفار عن العباس بن معروف عن الحسن بن على بنفضال عن ظريف بن ناصح عن ابى عبدالرحمن عن ابى عبدالله عليه السلامقال سمعته يقول من اشتكى ليله فقبلها بقبولها و ادى الى الله شكرها كانت له كفاره ستينسنه قال قلت و ما معنى قبلها بقبولها قال صبر على ما كان فيها.
حضرت محمد بن على امام جواد (ع ) فرزند ارجمند على بن موسى الرضا در آن موقع سنش در حدود يازده سال بود، بين كودكان ايستاده بود.
172- محمد بن الحسن الحرالعاملى ، پيشين ، ج 26، ص 318، ج 21، ص 199.