مجوسی علی بن عباس

معنی کلمه مجوسی علی بن عباس در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] علی بن عباس مجوسی (علی بن عباس اهوازی) یکی از پزشکان پرآوازه ایرانی متولد شهر اهواز بود که ابتدا آیین زرتشتی داشت.
و ‍ی از بزرگ ترین پزشکان دولت بویه بود. او را پس از رازی، بزگترین پزشک دوران اسلامی می دانند و چون آیین زرتشتی داشت، او را مجوسی نامیده اند. وی در سده چهارم هجری می زیست و پزشک عضدالدوله، فرمانروای آل بویه بود، با این حال، در بیمارستان عضدی که بسیاری از پزشکان در آن جا منصب داشتند، او را منصبی نبود.
وی پزشکی را نزد ابوماهر فارسی، (موسی بن سیّار) آموخت و پس از ابوماهر، به مطالعه کتاب های پیشینیان پرداخت.
او نویسنده کتاب «کامل الصناعة المعروف بالملکی» بوده و گویا آن را برای عضدالدوله دیلمی تألیف کرده است. این کتاب که چند سالی در کشورهای اروپایی تدریس شد، در ردیف کتاب های «الحاوی» و «قانون» است. وی در این کتاب ابتدا آراء حکمای پیشین از قبیل جالینوس، بقراط و رازی را بررسی و نقد کرده و سپس عقاید خویش را بیان می کند. پس از آنکه کتاب قانون نوشته شد کتاب او را کنار گذاشتند و قانون جای او را گرفت.
وی احتمالا به سیستم مویرگ های بدن پی برده است. همچنین او اولین کسی است که دریافته تولد نوزاد از رحم به خودی خود نیست، بلکه با انقباض ماهیچه های رحم صورت می گیرد.
از تاریخ درگذشت و شرح حال وی، اطلاع کافی در دست نیست، همین قدر می دانیم که تا سال 383ق زنده بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه مجوسی علی بن عباس

بااین‌حال بسیاری از منابع، او را متهم به دست داشتن در مسمومیتِ علی بن موسی الرّضا دانسته‌اند.
ق، مأمون برای علی بن موسی الرّضا دعوتنامه‌ای جهت آمدن به مرو نوشت و رَجاءِ بنِ اَبی‌ضَحّاک، دایی فضل بن سهل و غلامی به‌نام فِرناس یا یاسر را فرستاد تا همراه او در این سفر باشند. از سوی دیگر، شیخ صدوق، محدث شیعه، چنین گزارش می‌کند که مأمون در نامه‌نگاری‌های متعدد، از علی بن موسی درخواستِ عزیمت به مرو را می‌کرد و علی بن موسی این درخواست را با بهانه‌ها و دلایل گوناگون رد می‌نمود.
عهدشکنی عباسیان با ریشه‌های شیعیِ خود، سرانجام هنگامی تکمیل شد که خلیفهٔ سوم، مهدی، اعلام کرد که پیامبر عملاً عمویش، عبّاس بن عَبدُالْمُطَّلِب را به‌جای علی بن ابی‌طالب به‌عنوان جانشین منصوب کرده‌است.
وی در نجف خطابه‌های زیادی ایراد کرد. شب‌ها در صحن حرم علی بن ابی‌طالب در زاویه نزدیک مسجد خضراء منبر می‌رفت. آخوند خراسانی در شمار کسانی بود که به سخنرانی‌های وی ارج می‌نهاد و در زمان مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی سالیان متمادی به دعوت او به نجف می‌رفت و خود وی شخصاً در پای منبرش می‌نشست.
عبدمناف یا عمران فرزند عبدالمطلب که به ابوطالب نیز شهرت یافته‌است، پدر علی بن ابی‌طالب و عموی محمد — پیامبر اسلام — است. او بزرگ خاندان آل ابی‌طالب است و منصب سقایت و رفادت از مهمانان کعبه را عهده‌دار بود. وی به جهت انتصاب به فرزند بزرگش طالب، به کنیه «ابوطالب» شهرت یافته‌است. در خصوص تاریخ دقیق ولادت ابوطالب، گزارش مشخصی وجود ندارد، اما ابن حجر در الاصابه، ولادتش را ۳۵ سال قبل از عام‌الفیل (۵۳۵ میلادی) گزارش می‌کند؛ با این وجود او را هشتاد و چند تا نود ساله توصیف کرده‌اند. او در سال هشتم عام‌الفیل، محمد هشت سال را کفیل شد و تا پایان عمر خویش، در حمایت از محمد سخت کوشید. تاریخ درگذشت ابوطالب را ۶۲۰ میلادی/سال ۱۰ بعثت گزارش شده‌است. سن وی در هنگام درگذشت، هشتاد و چند ساله تخمین زده می‌شود. بر پایه گزارشی سن وی در هنگام درگذشت ۹۰ سال بوده‌است. در سال درگذشت ابوطالب، اختلافی گزارش نشده‌است و منابع تنها در پس و پیش بودن درگذشت ابوطالب و خدیجه در این سال دچار اختلاف هستند. او را همچون پدرش عبدالمطلب در منطقه حجون مکه که امروز به قبرستان ابوطالب مشهور است به خاک سپردند.
ماه محرم نزد اعراب جاهلی پیش از اسلام، از حرمت و جایگاهی ویژه برخوردار بود و با آمدن اسلام در جزیرة العرب، حرمت این ماه حرام همچون سه ماه دیگر، تشریع شد. اعراب با خود عهد کرده بودند که اگر در این چهار ماه حرام[یادداشت ۱] حتی اگر قاتل پدر خویش را یافتند، به او تعرضی نکنند. به جهت همین حرمت و جایگاه، علی بن ابی‌طالب، جنگ صفین را تا پایان آخرین ماه حرام (محرم) به تأخیر انداخت. اما برخی از فقیهان اهل سنت، حکم حرمت جنگ و نبرد در ماه‌های حرام را حکمی منسوخ قلمداد می‌کنند. از میان این طایفه، قتاده، زهری و عطای خراسانی، حرمت ماه حرام را همچون سایر مفسرین به واسطه آیه ۲۱۷ سوره بقره[یادداشت ۲] استنباط کرده‌اند اما این حکم را با آیه ۵ سوره توبه،[یادداشت ۳] منسوخ‌شده می‌دانند.
علی بن موسی الرضا در این سفر پس از ورود به اهواز از شهرهای اهواز، رامهرمز و شلمچه عبور کرده‌است.