مجلس ارایی
معنی کلمه مجلس ارایی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مجلس ارایی
مجلس آرایی نمی باشد به غیر از شمع حسن گرمیی با بزمها بی شعلهٔ دیدار نیست
درین المکده بیدل چه مجلس آراییست چو شمع سوخت عرقهای انفعال خودم
فرشته رشک برد بر جمال مجلس من گر التفات کند چون تو مجلس آرایی
کلاهِ زرکش او با قبای سیمابی اگر چه نغز بود وقت مجلس آرایی
سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی
مجلس آرایی که چون جان جلوه پیدایی اش برنمی دارد اشارات نهان پیداست کیست
بعرش نور برآید ز مجلسی که در آن کند ثناگر آنشاه مجلس آرایی
مجلس آرایی به دستوری که باید کرده اند نور آگاهی اگر در دیده بینا بود
همین نه بهر سلیمان کشیده اند بساط که هست در دل هر مور مجلس آرایی
رشک طورست مجلسی که کند شفقی باده، مجلس آرایی